eslam wa zendegi 71 - islamic centre of england · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ...

16
71 ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﻣﺮﻛﺰ ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ1432 ﺷﻮﺍﻝ- 1390 ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ- 2011 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ- 71 ﺷﻤﺎﺭﻩ() ﺻﺎﺩﻕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﻨﺎﻣﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﻣﺎﻡ ﻧﻮ ﻧﺴﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ؟ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﭼﻪ ﺗﺎ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻋﻠﻤﻰ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﻯ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﻰ ﻧﻐﺰ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﻯ ﻧﺤﻮﻩ ﻧﺒﻮﺕ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﻪ ﻣﺮﻛﺰ ﺍﺧﺒﺎﺭ

Upload: others

Post on 28-Jul-2020

13 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

71

ماهنامه مركز اسالمى انگليس

شماره 71 - سپتامبر 2011 - شهريور 1390 - شوال 1432

زندگينامه امام صادق (ع) نسل نو و امام صادق عليه السالم

خدا را تا چه اندازه مى توان شناخت؟ نگاهى به دستاوردهاى علمى مسلمانان

سخنان نغز نحوه برقرارى ارتباط خانواده با نوجوانان

تفاوت امامت و نبوت اسراف و عوامل آن از ديدگاه اسالم

كودكانه اخبار مركز

Eslam wa Zendegi 71-1.indd 1Eslam wa Zendegi 71-1.indd 1 24/08/2011 16:15:4624/08/2011 16:15:46

Page 2: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

2

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

هات

سبمنا

هات

سبمنا

زندگينامه امام صادق زندگينامه امام صادق (ع)(ع)ــالم در روز 17 حضرت امام جعفر صادق عليه الســال 83هجرى چشم به جهان گشود . ربيع االول ســادرش "ام فروه ــام محمد باقر ( ع ) و م پدرش امــد. ــن ابى بكر مي باش ــم بن محمد ب ــر قاس " دختــرت : "ابو عبداهللا " و لقبش "صادق " كنيه آن حضاست. حضرت صادق تا سن 12سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از ــه چينى كرده است . پس خرمن دانش جدش خوشــال نيز در خدمت از رحلت امام چهارم مدت 19ســدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد پــال از دوران عمر خود را در ــا اين ترتيب 31س و بــت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان خدم

ــدا بودند ، و از در زمان خويش حجت خمبدأ فيض كسب نور مي نمودند گذرانيد . ــت پدر بزرگوارش 34سال پس از درگذشــه در اين مدت ــت او بود ك ــز دوره امام نيموجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى ( ص ) گرديد . زندگى پر بار امام ــر صادق ( ع ) مصادف بود با خالفت جعفپنج نفر از بنى اميه ( هشام بن عبدالملك - ــد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليــد - مروان حمار ) كه هر يك به نحوى وليــدورت روح بلند ــم و تأثر و ك موجب تألامام معصوم ( ع ) را فراهم مي كرده اند ، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور) ــند خالفت را ــان امام ( ع ) مس ــز در زم نيتصاحب كردند و نشان دادند كه در بيداد و ستم بر امويان پيشى گرفته اند، چنانكه امام ــال آخر عمر شريفش صادق ( ع ) در 10سدر ناامنى و ناراحتى بيشترى بسر مي برد .

عصر امام صادق ( ع ) ــادق ( ع ) يكى از طوفاني ترين ادوار عصر امام صــها و ــو اغتشاش ــت كه از يك س ــالم اس تاريخ اسانقالبهاى پياپى گروههاى مختلف ، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين ( ع ) رخ مي داد، كه انقالب ــلم " در خراسان و ــلمه " در كوفه و "ابو مس "ابو ســت . و همين انقالب ايران از مهمترين آنها بوده اســه را برانداخت و ــوم بنى امي ــرانجام حكومت ش ســتم و بيدادشان رها ساخت . ليكن مردم را از يوغ ســتى و توطئه ، بناحق ــاس با تردس ــرانجام بنى عب ســت و خالفت را ــه و حكوم ــالب بهره گرفت از انقــال حكومت هزار ماهه ــب كردند . دوره انتق تصاحــي ترين و پر هرج و ــى اميه به بنى عباس طوفان بنــرج ترين دورانى بود كه زندگى امام صادق ( ع ) مــو عصر آن حضرت ، را فراگرفته بود . و از ديگر س

ــر برخورد مكتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد عصــفى و كالمى مختلف بود ، كه از برخورد افكار فلســده و نيز ــورهاى فتح ش ــالم با مردم كش ملتهاى اسروابط مراكز اسالمى با دنياى خارج ، به وجود آمده ــلمانان نيز شور و هيجانى براى فهميدن و و در مســرى كه كوچكترين ــش پديد آورده بود . عص پژوهــدار راستين كم كارى يا عدم بيدارى و تحرك پاســالم ، موجب نابودى دين و پوسيدگى تعليمات اســم از درون و هم از بيرون ــالم ، ه حيات بخش اسمي شد . اينجا بود كه امام ( ع ) دشوارى فراوان در ــؤوليت عظيم بر دوش داشت . در چنين پيش و مســوارى ، امام دامن همت به كمر زد و به ــرايط دش شاحيا و بازسازى معارف اسالمى پرداخت و مكتب

ــود آورد كه محصول و بازده ــى عظيمى به وج علمــاگرد متخصص ( همانند هشام ، آن ، چهار هزار شمحمد بن مسلم و ... ) در رشته هاى گوناگون علوم ــر كشور پهناور اسالمى آن بودند ، و اينان در سراســدند . هر يك از اينان از طرفى خود، روز پخش شــالم است بازگوكننده منطق امام كه همان منطق اســدار ميراث دينى و علمى و نگهدارنده تشيع و پاســتين بودند ، و از طرف ديگر مدافع و مانع نفوذ راســالمى و ويرانگر در ميان مسلمانان نيز افكار ضد اس

بودند .

جنبش علمي ــيان و تقسيم ــى بين امويان و عباس اختالفات سياســالم به فرقه هاى مختلف و ظهور عقايد ــدن اس شــفه يونان در كشورهاى اسالمى ، مادى و نفوذ فلس

ــب پيدايش يك نهضت علمى گرديد . نهضتى موجــلم استوار بود . چنين كه پايه هاى آن بر حقايق مســى را از ميان ــود ، تا هم حقايق دين ــى الزم ب نهضتــد خرافات و موهومات و احاديث جعلى بيرون كشــا با نيروى منطق و ــم در برابر زنديقها و ماديه و هــت آنها ــتدالل مقاومت كند و آراى سس قدرت اســى و مناظرات ــازد . گفتگوهاى علم ــوم س را محكــادى مانند "ابن ابى ــرت با افراد دهرى و م آن حضالعوجاء" و "ابو شاكر ديصاني " و حتى "ابن مقفع " ــت . به وجود آمدن چنين نهضت علمى معروف اســفته و تاريك آن عصر ، كار هر كسى در محيط آشــته اين مقام بزرگ بود كه ــى شايس نبود ، فقط كســب خداوند ــد و از جان ــته باش مأموريت الهى داشــود ، تا بتواند به نيروى ــتيبانى ش پشــام و پاكى نفس و تقوا وجود خود الهــب ارتباطدهد ، حقايق ــه مبدأ غي را بــران علم الهى ــى را از درياى بيك علمبه دست آورد ، و در دسترس استفاده گوهرشناسان حقيقت قرار دهد . زمان ــادق ( ع ) در حقيقت عصر ــام ص امطاليى دانش و ترويج احكام و تربيت ــعل ــه هر يك مش ــاگردانى بود ك شــه و كنار بردند نورانى علم را به گوشــي " و "خداشناسي " و در "خودشناسمانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود ــيدند . در همين در هدايت مردم كوشــفه ــر فلس ــان - در براب دوران درخشيونان - كالم و حكمت اسالمى رشد ــفه و حكماى بزرگى در كرد و فالس

اسالم پرورش يافتند .

خلق و خوى حضرت صادق ( ع ) ــرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در حضكليه صفات نيكو و سجاياى اخالقى سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) داراى قلبى روشن به نور ــان و انفاق به نيازمندان مانند اجداد الهى و در احســيع و نفوذ كالم خود بود . داراى حكمت و علم وسو قدرت بيان بود . با كمال تواضع و در عين حال با نهايت مناعت طبع كارهاى خود را شخصا انجام مي ــت ــوزان حجاز بيل به دس داد ، و در برابر آفتاب ســاورزى مي كرد و مي ــه ، در مزرعه خود كش گرفتــود : اگر در اين حال پروردگار خود را مالقات فرمكنم خوشوقت خواهم بود ، زيرا به كد يمين و عرق ــت خود و خانواده ام را تأمين جبين آذوقه و معيش

مي نمايم .

Eslam wa Zendegi 71.indd 2Eslam wa Zendegi 71.indd 2 24/08/2011 16:12:2324/08/2011 16:12:23

Page 3: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

3

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

ــان، همراه با ــام صادق(ع) به جوان نگاه مهربان امبزرگداشت شخصيت،تكريم استعدادها و صالحيت ــه به قلب هاى پاك و ــا، احترام به نيازها و توج هزالل آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوى امام(ع) فرايندعملكرد و رفتار متين، محبت آميز، حكيمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود، بدان ــخنش بر اريكه دل آنان مى نشست،زيرا حد كه ســتر و ــش جوان به خوبى، نيكى و زيبايى بيش گرايــه امام بدان ــت. پديده اى ك ــريعتر ازديگران اس س

اشاره نموده مى فرمايد: «انهم اسرع الى كل خير»

ــا روى مى ــران به خوبيه ــر از ديگ ــان زودت جوانآورند.

ــخن امام صادق(ع) ترجمان حقيقى اين رفتار و سگفته رسول خدا(ص)است كه فرمود:

«اوصيكم بالشبان خيرا، فانهم ارق افئده » ــفارش مى كنم شما را كه، با جوانان به خوبى و سنيكويى رفتاركنيد، چرا كه آنان نازك دل و عاطفى

ترند. ــاس آرمانى امام ضمن توجه به روح لطيف و احســز به دقت و ــاران ونزديكان خود را ني ــان، ي جوانتوجه در اين نكات رهنمون مى ساخت. از جمله، ــن طاق » براى پيام ــى از ياران امام به نام «مؤم يكرسانى و تبليغ دين، مدتى را در شهر بصره گذراند. وقتى كه به مدينه بازگشت، خدمت امام صادق(ع)

رسيد، حضرت از او پرسيد: به بصره رفته بودى؟

آرى! اقبال مردم را به دين و واليت چگونه ديدى؟

بخدا اندك است! مى آيند ولى كم!! ــى و خير از ــرا آنان به نيك ــان را درياب، زي جوان

ديگران پيشتازترند. ــور جوان را در انديشه صادق آل گزيده اى از منش

محمد(ص) مرورمى نماييم: كوچ عصر

ــيم رحمت » است كه جوانى «فرصت نيكو» و «نسبايد به خوبى ازآن بهره جست و با زيركى، ذكاوت ــت; زيرا كه و تيزبينى آن عمت خداداد راپاس داشــت وضايع ــن فرصت، «ربودنى » و «رفتنى » اس ايــيمانى را ــاختن آن، چيزى جز غم، اندوه و پش س

براى دوران پس از آن به ارث نمى گذارد. ــت ــت و راه كار دراز و فرص ــاه اس ــى كوت زندگــت كه ــرمايه گرانبهاى ما وقت اس زودگذر! تنها سبازگشتى ندارد، از اين رو بزرگترين فن بهترزيستن، ــتن از فرصتهاى بى نظيرى است كه برما بهره جســخن امام صادق(ع) را بايد جدى مى گذرد;اين س

گرفت: ــتقصاء سلبته «من انتظر عاجله الفرصه مواجله االســلب و سبيل ــان االيام الس االيام فرصته،الن من ش

الزمن الفوت » به هركس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست ــر اندازد، روزگار ــت كامل آن را تاخي آوردن فرص

همان فرصت را نيز از او بربايد، زيراكار ايام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

رنگ خدا

ــى به دنبال «هويت» ــى با ورود به دوران جوان آدمــبتاپايدار از ــاس نس ــردد;آن احس ــدى مى گ جديــتم و كه بايد يگانگى خود، از اين كه: «من كه هســتيابى به آن، به فرد امكان مى دهد ــم؟» كه دس باشــتن، خدا، طبيعت و كه ارتباطات خود را با خويش

جامعه تنظيم دهد. در شكل دهى هويت، «معرفت دينى » نقش مهمى ــع، دين مى تواند تكيه گاه ــا مى كند و درواق را ايفــد; البته جوان و رهايى دهنده او از اين بحران باشــاماندهى هويت «دانش »، «كار و تالش » نيز در س

او كارساز است. ــگ خدايى گيرد تا هويتش بنابراين، جوان بايد رنــت كه ــى گردد،«دين » همان «رنگ خدا» اس خدايــوت مى كنند: (صبغه اهللا و من همگان را بدان دعــى (بپذيريد!) ــه); رنگ خداي ــن من اهللا صبغ احسوچه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟ امام صادق(ع)

درباره آيه فوق مى فرمايد: «مقصود از رنگ خدايى همان دين اسالم است.»

قرائت معتبر دين ــت كه ميان ــان روش زندگى اس ــالم، هم دين اســداى متعال پيوند ــتش خ زندگى اجتماعى و پرســه اعمال فردى و اجتماعى براى مى دهد و در همــى كند، كه اين ــووليت خدايى ايجاد م ــان مس انسمجموعه عقايد ودستورهاى علمى، اخالقى، سبب ــبختى انسان در اين سرا و سعادت جاويد در خوش

جهان ديگر مى شود. ــت؟ و جوان دين خود را از فهم از دين چگونه اس

كه بجويد؟! آيا هركس مى تواند به فهمى از دين برسد؟!

آيا هر فهمى از دين، صواب و پسنديده است؟! ــبى است و هيچ فهم ثابتى آيا «فهم دينى » فهم نس

وجودندارد؟! ــمى از دين ــير و قرائت رس ــا آن كه يك تفس و ي

وجود دارد. ــرم(ص)، مكتب اهل ــول اك ــت رس ــس از رحل پــر»در جايگاه عليهم ــوان «ثقل اصغ ــت(ع) به عن بيالسالم تبيين حقيقى دين خوش درخشيد، و ليكن افراد و گروههايى نيز به عللى!! در برابر اين انديشه ــف از دين » به ــا طرح «قرائت مختل ــه، ب قرارگرفتــالم پرداختند مقابله با معارف معصومان عليهم الســالمى ما ــف تاريخ فرهنگ و معارف اس و مع االسهميشه شاهد عرصه گردانى و فريب افكار عمومى

از سوى خالقان ديدگاههاى دينى بود. ــا و نظريات ــادق(ع) ديدگاهه ــام ص ــر ام در عصــاى دينى » طرح ــى در چارچوب «قرائته گوناگونــرق كه خود مدتى ــد، حتى برخى ازارباب ف گرديــاگردى كرده بودند،به در محضر پيشواى ششم شطرح ديدگاه خويش و عنوان ديدگاه برتر و صواب پرداختند و درمقابل منادى، احياگر و متولى قرائت ــتادگى كردند و ــام صادق(ع)،ايس حقيقى دين، ام

گروهى را به سمت خود كشاندند.

ــاى ــام در برخورد با اين ديدگاهها، خود به افش امــويى به تربيت شاگردان همت آنها پرداخت واز ســاى مناظره و گفتگو به ــارد تا آنان در عرصه ه گم

بافته هاى ايشان پاسخ گويند. ــگيرى، ارائه دقيق دين ــام با اصل قرار دادن پيش امــالم حقيقى وبرگرفته از مكتب اهل بيت عليهم الســه جوانان توصيه مى كردند تا راه را بر رهزنان را ب

انديشه جوانان سد نمايند، حضرت مى فرمود: «جوانان را دريابيد! به آنان حديث و دين بياموزيد،

پيش از آن كه مرجئه برشما پيشى گيرند.» رسم رفاقت

ــت خوب يكى از سرمايه هاى بزرگ زندگى دوسو از عوامل خوشبختى آدمى است و انسان در انس ــرت مى كند و شادمانى و ــت احساس مس با دوس

نشاطرا در گرو همنشين با رفيق مى داند. «رفيق شايسته »، براى جوان جايگاه خاص خويش را دارد و اهميت آن به گونه اى است كه در شكل ــا كرده،اولين ــخصيت او نقش بزرگى ايف ــى ش دهــات واقعى نوع دوستى را در وى ايجاد مى احساس

كند. ــو به كشش طبيعى و خواهش دل، جوان از يك ســت و به ايجاد عميق ــتى و رفاقت اس ــق دوس عاشــتانه با يك يا چند نفر ازهمساالن ترين روابط دوســات ــرف ديگر بر اثر احساس ــت و از ط خود هســت در ــنجيده و عدم نگرش عقالنى ممكن اس ناســتان نادان و تبهكارافتد ; از اين دام رفاقت با دوســتان بد و ناپاك، اين نگرانى را رو خطر وجود دوســت ــوان ايجاد مى كند كه «چگونه يك دوس در ج

خوب و يكدل راانتخاب كنم؟» امام صادق(ع) رفقا را سه نوع مى داند:

1- كسى كه مانند غذا به آن نياز هست و آن «رفيق عاقل » است.

ــى كه وجود او براى انسان به منزله بيمارى 2- كسمزاحم و رنج آور است و آن «رفيق احمق » است. ــى كه وجودش به منزله داروى شفا بخش 3- كس

است و آن «رفيق روشن بين و اهل خرد» است. ــت و دو ــت » اس ــه تمام نماى دوس ــت آين «دوسدوست مثل دو دست اند كه آاليش يكديگر را مى ــويند و به فرموده امام صادق(ع): «كسى كه بيند شدوستش روش ناپسندى دارد و او را بازنگرداند، با

آنكه توان آن را دارد، به او خيانت كرده است.»

محمدباقر پورامينى

ــى به دنبال «هويت» بزرگداشت شخصيت،تكريم استعدادها و صالحيت ــى با ورود به دوران جوان ــگيرى، ارائه دقيق ديآدم ــام با اصل قرار دادن پيش ام

ىت بهن

ــان، همراه با ــام صادق(ع) به جوان نگاه مهربان امت ال دادها ت ا تك ت گداشتشخ ز

ع عم م

همان فرصت را نيز از او بربايد، زيراكار ايام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

رنگ خدات» «ه ال دن ه ان ان د ه د ا آد

ــا ــام در برخورد با اين ديدگاهها، خود به افش امــويى به تربيت شاگردان همت آنها پرداخت واز س

ن ر نم مــاى مناظره و گفتگو ــارد تا آنان در عرصه ه گم

ر ر ى پربافته هاى ايشان پاسخ گويند.

د ق دق ائه ا ى گ ش دادن ا ق ل ا ا ا اخخ

محمدباقر پورامينى

Eslam wa Zendegi 71.indd 3Eslam wa Zendegi 71.indd 3 24/08/2011 16:12:2724/08/2011 16:12:27

Page 4: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

4

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

ــا چه اندازه مى ــت كه ت موضوع بحث اين اســبت به او معرفت ــناخت و نس توان خدا را شــته پيدا كرد؟ گاهى در بعضى از گفته ها و نوشــود كه به استناد بعضى از آيات ها ديده مى شــدا به هيچ وجه قابل ــا روايات مى گويند: خ يــناختن نيست و ما فقط مجاز هستيم اسما و شاوصافى را كه در قرآن كريم براى خداى متعال ذكر شده است، و در دعاهاو مكالماتمان به كار

ببريم; ولى مفاهيم اينها را درست درك ــتيم ــم. فقط مجاز هس نمى كني

ــت، ــم: خدا خالق اس بگوييــت، ــت، عالم اس رزاق اســت. مخصوصا حكيم اسدر مورد آنچه مربوط به ــود; صفات ذات مى شــدرت و ــم، ق ــل عل مثــط حق داريم حيات، فقاين الفاظ را به كار ببريم،

ــى نمى فهميم كه علم و ولقدرت خدا يعنى چه؟

از طرف ديگر گاهى در بعضى از سخنان و نوشته ها ديده يا شينده مى شود كه

حتى ذات الهى قابل شناختن هست كه آنها هم ــان داليلى دارند. در اين زمينه آيا براى خودشقرآن مدعى است كه خدا را به هيچ وجه نمى توان شناخت و مردم فقط يك الفاظى را مجاز ــتند به كار ببرند; بدون اين كه معنايش را هســت؟ اگر بفهمند يا اين كه ادعاى قرآن اين نيســر ــت پس تا چه اندازه قرآن براى بش اين نيس

امكان معرفت قايل است؟ــى كه در قرآن مرورى بكند و در آياتى كه كســت دقت نمايد درباره صفات و افعال خدا هسمتوجه مى شود كه قرآن مفاهيمى را عرضه مى ــد كه مردم معناى آنها را مى فهمند و راجع كنــه توقع دارد ــى صحبت مى كند ك ــه چيزهاي بــد و بپذيرد. اين چنين ــنونده آن را درك كن شــى را در مورد ــت كه خدا فقط يك الفاظ نيســما هم اين الفاظ را خود به كار برد و بگويد شبه كار ببريد و به معنايش كارى نداشته باشيد;

مثال آنجا كه خداوند مى فرمايد:ــن خلق و هو اللطيف الخبير (ملك: اال يعلم م

(14ــان سؤال مى كند آيا وجدان مردم از عقل ايشــت، علم ــى كه اين جهان را آفريده اس آن كس

ــدارد: اال يعلم من خلق؟ با اين جمله چه مى نخواهد بگويد؟ مى خواهد بگويد كه شما بايد ــويد كه خدا علم دارد. همان معنايى معتقد بشكه از علم مى دانيم منظور است يا اين كه يك ــد اثبات كند كه معنايش را لفظى را مى خواه

نمى فهميم؟ــت كه قرآن صفات و اسمائى جاى ترديد نيســى دهد و به ــبت م ــه به خداى متعال نس را كمردم عرضه مى كند، مى خواهد به مردم ــن اوصاف ــد خدا را با اي بفرمايــان ــا هم ــى ب ــيد; يعن بشناســه از اين اوصاف ــى ك معانــد، نه اين كه اين مى فهمــت بى معنا در الفاظى اسبرخى ولى ــدا. خ مورد ــى در قرآن با ديدن آياتــا رواياتى از اهل بيت و يطهارت(عليهم و عصمت السالم) پنداشته اند كه مفاد ــت كه معانى اسما آنها اين اســناختن براى و صفات الهى قابل ش

مردم نيست مثال در قرآن داريم:فال نضربوا اهللا االمثال (نحل: 74)

به مشركين مى فرمايد: براى خدا مثل نزنيد.ــت; وصف اين مثل زدن، يك نوع توصيف اســت از راه مثل. وقتى خدا مى ــردن چيزى اس كــد; يعنى با مثل ها ــد: مثل براى خدا نزني فرمايــود كه خدا را وصف نكنيد. پس معلوم مى شاصال خدا را نمى شود وصف كرد. آيه ديگرى داريم: سبحان اهللا عما يصفون; خدا منزه است ــه مردم وصف مى كنند; يعنى هرصفتى از آنچــدا بيان كنيد، ــما با ذهنيت خود براى خ كه شــت. در بعضى از ــدا از آن صفت منزه تر اس خــما در ذهن ــت كه آنچه را ش روايات آمده اســق ترين معانى هم كه خود تصور كنيد، با دقيــد، باز آفريده شماست و خدا از آن باالتر باش

است. ــات چنين ــل آيات و رواي ــاس اين قبي بر استصورى براى بعضى پيش آمده كه اوصافى كه ــاره خدا مى گوييم، هيچ كدامش صفت ما دربــود وصف ــت. خدا را نمى ش واقعى خدا نيســت كه مى تواند خودش كرد. فقط خود خداسرا وصف كند. در مقابل كسانى قايل شده اند به ــناختن است اين كه حتى ذات خدا هم قابل ش

ــود ذات خدا را شناخت. ظاهرا و كامال مى شــاف خدا را نمى ــانى كه گفته اند اوص آن كســناخت و اين الفاظى كه در مورد اسما شود شو صفات خدا به كار مى بريم، معنايش را نمى فهميم، براى آنها شبهه اى از باب اشتباه مفهوم ــت. توضيح آن كه به مصداق حاصل شده اســتدالل ــى از انواع مغالطات كه در موقع اس يكبه ذهن انسان مى آيد يا براى ديگرى استدالل غلطى مى كند، از اشتباه مفهوم به مصدق ناشى مى شود; يعنى مطلبى را كه مربوط به مصداق ــبت مى دهند و يا حكمى است، به مفهوم نســبت ــت، به مصداق نس را كه مربوط مفهوم اس

مى دهند.ــه ما در ذهن ــت ك ــوم، آن معناى كلى اس مفهــان، مفهوم نور، درك مى كنيم; مثل مفهوم انســى را در ذهن تصور مى مفهوم حرارت. معنايكنيم كه وقتى بخواهيم توضيحش بدهيم، مثال ــت كه ــان موجود زنده اى اس مى گوييم: انســت (حيوان ناطق). اين معنايى داراى عقل اســير است. ــت كه با معانى ديگرى قابل تفس اســخصى ــت. مصداق يعنى آن ش اين مفهوم اســود. آن فرد ــن مفهوم بر او منطبق مى ش كه ايــت. وقتى مفهوم ــان، مصداق اس خارجى انســير مى كنيم، مى گوييم: آتش يك آتش را تفســت كه ذاتا حرارت دارد. هنگامى موجودى اســما آتش را در ذهنتان تصور مى كنيد آيا كه شــود؟ البته نه; زيرا مفهوم ذهنتان هم داغ مى شــوزاند، ــت. آنچه مى س ــوزان نيس حرارت، ســوم حرارت. ــت; نه مفه ــداق حرارت اس مصپس اگر كسى استدالل كند كه از تصور آتش، ــت; ــود، اين مغالطه اس ــما گرم مى ش ذهن شــه اثر مصداق بوده، به مفهوم يعنى چيزى را كــت. آنچه در ذهن است مفهوم نسبت داده اســش; ولى آنچه مى ــت، نه مصداق آت آتش اســت، نه مفهوم. اين ــوزاند، مصداق آتش اس ســتدالالت زياد گونه مغالطات در بحث ها و اســانى كه ادعا كرده اند ــش مى آيد. ظاهرا كس پيــناخت و اين اوصاف ــود ش كه خدا را نمى شــتند كه ما مجاز هستيم درباره فقط الفاظى هســن مغالطه اى مبتال ــه كار ببريم، به چني خدا بشده اند. آنچه را از آيات و روايات مى بايست ــت كه مصداق اوصاف ــتفاده شود، اين اس اســناخت; ــا مفاهيم ذهنى نمى توان ش الهى را بــى در مورد خدا به ــن كه مفاهيم هم وقت نه اي

آيت اهللا محمد تقى مصباح يزدى

تويى آن كسى كه اغيار و بيگانگان را از

دل هاى دوستانت زدودى تا در دل آنها جز تو كسى باقى نماند

مىسال

ف اعار

ممى

سالف ا

عارم

Eslam wa Zendegi 71.indd 4Eslam wa Zendegi 71.indd 4 24/08/2011 16:12:2924/08/2011 16:12:29

Page 5: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

5

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

كار مى رود، اصال معناى خودشان را از دست ــم: خدا موجود ــا وقتى مى گويي مى دهند. آيــم؟ به همان ــى مى گويي ــت، به چه معناي اســل معدوم به كار مى رود يا معنايى كه در مقاببه يك معناى ديگر؟ وقتى مى گوييم خدا عالم ــت، يعنى همان عالمى كه در مقابل جاهل اســاى ديگرى دارد؟ ــى رود يا يك معن به كار مــك به همان معنا به كار مى بريم. خدا بدون شعالم است; يعنى همان چيزى كه مالزم جاهل ــا مى فهميم; اما ــت. پس مفهوم را م نبودن اســيم. علم، مصداق اين علم را نمى توانيم بشناســادى دارد. آنچه ما از مصاديق علم مصاديق زيمى شناسيم، علم هايى محدود است; اما علمى ــت، چنين مصداقى كه ذاتى و عين ذات خداســيم. پس آنچه ما از علم را ما نمى توانيم بشناســت مصداق اين ــى توانيم درك كنيم، حقيق نمــال معنا و مفهوم ــت; نه اين كه اص مفاهيم اساسما و صفات خدا را درك نمى كنيم. آنچه را

نمى توانيم درك كنيم، حقيقت مصداق است. ــى را در يك ــد يك موج صوت ــرض بفرمايي فــنويم. اگر ــس مخصوصى مى توانيم بش فركانــد، نمى شنويم. بيشتر از آن هم كمتر از آن باشــد، نمى شنويم. اما مى توانيم موجى را كه باشفركانسش از اين بيشتر يا موجى كه فركانسش از اين كمتر است، تصور كنيم. يا انوارى كه ما ــت. اگر بيشتر ــان معين اس مى بينيم، فركانسشــاوراى بنفش يا ــد; مانند امواج م يا كمتر باشمادون قرمز، درك نمى كنيم. اما باالخره نور يا ــش از اينها كمتر موجى وجود دارد كه فركانســتر است. مفهومش را درك مى كنيم ولو يا بيشــنويم. اين كه مصداقش را نمى بينيم و نمى ش

ــم موج، اين جا هم مى گوييم آن جا مى گوييــناخته نيست، اما مصداق اين موج. مفاهيم ناشمفهوم براى ما ناشناخته است; چون قوه بينايى ــنوايى ما ما توانايى درك آن را ندارد يا قوه شــى را ندارد. وقتى ــنيدن چنين صوت توانايى شــت، مفهوم عالم همان مى گوييم: خدا عالم اســت كه در مورد خودمان هم به كار مفهومى اســم خدا، علم ذاتى ــى رود; منتهى مصداق عل مــداق علم هاى ما، علم ــت و مص بى نهايت اســابى. مصاديق است كه با هم فرق محدود اكتســناختنى است، دارند، نه مفهوم. پس آنچه ناشــت. گفتيم صفات خدا ــداق آن مفاهيم اس مصعين ذات اوست. پس وقتى ما حقيقت مصداق ــان درك كنيم، ــات را نمى توانيم با عقلم صفحقيقت ذات را هم نمى توانيم درك كنيم عقل راهى براى شناختن موصوف به اين صفات كه ــت، ندارد و به همين معنا همان ذات الهى اس

در روايت وارد شده است:

«خدا آن چنان كه با چشم ها قابل ديدن نيست، با عقل هم قابل شناختن نيست».

ــناختن يعنى حقيقت ذات الهى با عقل قابل شــوال كار عقل، ــم صفات. اص ــت; نه مفاهي نيســت. مصداق را يا بايد به تجربه درك مفهوم اســى يافت يا با تجربه درونى كه به اصطالح حســهودى است. عقل ما همان علم حضورى و شهيچ وقت يك شىء خاص، مشخص و عينى را ــد; مگر با اوصاف كلى. از اين روى نمى شناساز عقل نبايد توقع داشت كه ذات خدا را از آن جهت كه يك موجود عينى خارجى و مصداق ــد، بشناسد. پس ذات ــما مى باش صفات و اســود ــناخت؟ اگر بش خدا را چگونه مى توان ش

ــناخت، بايد با دل و علم حضورى شناخت. شــناخت؟ آيا ذات خدا را از اين راه مى توان شــناخت مراتب دارد: از ــرض مى كنيم اين ش عــروع مى شود كه طبق آيه يك مرتبه ضعيفى شــريفه ميثاق براى همه انسان ها حاصل شده شاست. اين يك مرتبه ضعيفى از علم حضورى ــت كه گفتيم همه دل ها در عمق خودشان اسارتباطى با خدا دارند و خدا را مى يابند. كامل ــود كه در ترش در مؤمنين صالحى پيدا مى شــز و حضور قلب در عبادت و طاعت اثر تمركــود. آن معرفت ــناتر مى ش ــان با خدا آش دلشفطريشان صيقل مى خورد، جلوه گر و تابناك ــود، قوى تر، روشن تر مى شود بيدارتر مى شو زنده تر مى شود. حتى براى مؤمنين متوسط هم اتفاق مى افتد. ممكن است مؤمنى در نيمه شبى مشغول مناجات و راز و نياز با خدا باشد ــان را فراموش كند. دلش آن ــودش و جه و خــود و با او انس بگيرد كه ــنا ش چنان با خدا آشتوجهش از همه چيز قطع بشود. اين همان علم ــه در اين جا پرده را ــت ك حضورى فطرى اسكنار زده نورش ظاهر، فعال و زنده شده است. از اين باالتر، معرفت هاى حضورى و شهودى ــل و اولياى خدا ــراى مؤمنين كام ــت كه ب اســود; آن جايى كه امام على(عليه حاصل مى شــالم) مى فرمايد: «لم اعبد ربا لم اره» و نيز السآن عباراتى از دعاى عرفه سيدالشهدا سالم اهللا عليه كه عرض مى كند: خدايا تو در همه چيز خودت را به من شناساندى. به هر چه نگاه مى

كنم تو را در آن جا مى بينم:ء، فرايتك ــى فت الى فى كل ش «انت الذى تعراهر لكل شىء»; ــىء وانت الظ ظاهرا فى كل شــزى هويدايى. مگر غير تو ــى كه بر هر چي تويــن كند. آن كسانى ظهورى دارد كه تو را روشــند، گويا كه مى خواهند تو را با ديگران بشناســته اند كه ديگران نورى و ظهورى دارند پنداشــه تو ندارى و در پرتو نور ديگران بايد تو را كــند. زهى توهم باطل! مگر نورى هست بشناسكه از تو نباشد. اين يك معرفتى است كه براى اولياى خدا پيدا مى شود. مى گويد: هيچ وقت ــت و ــن غايب نبوده اى كه تو را جس از دل مــناختت جو كنم، مجهول نبوده اى كه دنبال شبروم. جز تو چيزى ظاهر نيست; مگر آنچه تو او را ظاهر كرده باشى. اين معرفت، خاص آن كسانى است كه قدم در وادى توحيد نهاده اند

و دل به عشق او سپرده اند.ــن قلوب احبائك ــذى ازلت االغيار ع «انت الحتى لم يحبوا سواك»; تويى آن كسى كه اغيار ــتانت زدودى تا و بيگانگان را از دل هاى دوس

در دل آنها جز تو كسى باقى نماند.اين معرفت، معرفت مخصوص اوليا و مؤمنين كامل است. چنين كسانى هستند كه مى توانند ــان ــدا را در حد دايره وجودى خودش ذات خ

بشناسند.

Eslam wa Zendegi 71.indd 5Eslam wa Zendegi 71.indd 5 24/08/2011 16:12:3124/08/2011 16:12:31

Page 6: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

6

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432 دهاورستا

ددها

ورستا

د

« ژوزف ماك كاپ» در كتاب «عظمت مسلمين در ــد: «مسلمين نخستين كسانى بودند اروپا» مى نويســد.» و نيز مى ــى را اختراع كردن كه علم روانشناســمندان و بزرگان ايران نشان دادند ــد: « دانش نويســى كه اروپا در خواب نادانى و توحش مانده هنگامــيد كه عقايد و بود، ايران به آن مرتبه و مقامى رس

افكار قرن بيستم از آن پديدار گرديد.»به جرات مى توان گفت مسلمانان پايه علوم را چنان ريختند كه كاوشهاى جديد اروپاييان ، همه مبتنى بر ــت. انكار زحمات دانشمندان و بزرگان علم آن اســلفه پيش از اسالم و بعد از آن در كشورهاى و فســانه ساده انگارى و ــرق نش ديگر اعم از غرب و شــبحان نعمت عقل و ــت زيرا خداوند س نادانى اسحقيقت جويى را به همگان ارزانى داشته است و از هركس به ميزان بهره اش از دانش و زحمتش در راه

اعتالى حيات معقول بشرى بايد قدر دانى شود.ــهم بسيار ــتيم كه س ليكن مخالف اين نظريه هســلمان ها وفرهنگ آنها دراين راه به ــمگير مس چشــى سپرده شود. ــادگى و ناجوانمردانه به فراموش ســى از بزرگترين خيانتهايى كه در چند دهه اخير يكــالمى اعمال شده است ، القاى اين در حق امت اســد تمدن و علم و ــلمانان بوده كه مه ــده به مس عقيــت و شرق ــفه و مدنيت و آزادگى ،غرب اس فلســالمى وامدار آنها هستند، به ــورهاى اس بويژه كشــواد جامعه ــت كه اكثريت طبقه باس همين دليل اســفه دست چندم غربى اسالمى ، دانشمندان و فالســان رامى خوانند و به آن ــند و كتابهايش را مى شناســمندان وبزرگان و ــه از دانش ــار مى كنند؛اما ن افتخــالمى خبر دارند و نه از ــته امت اس ــفه گذش فالس

انديشمندان ومتفكران و فالسفه امروز.نگاهى به بالندگى علم درميان مسلمانان

ــلمين قرنها استاد «دالمبر» اعتراف مى كند كه «مســنگتن ــا بودند .» و «واش ــون ملل اروپ ــوم و فن علــتهاى ــد:«كاخ تمدن ما را دس ــگ » مى گوي ارومينتواناى با علم و فن مسلمين بنا نمود و ملل اروپايى

و مسيحى هركجا باشند مديون مسلمين اند.»ــالم ،در ــت :«دنياى اس ــت» معتقد اس ــل دوران «ويــت. اروپا ــيحى نفوذهاى گوناگون داش جهان مســربتها و داروها و درمان ــالم ،غذاها ، ش از ديار اســليقه و ذوق ــانه هاى خانوادگى ،س ــلحه و نش ،اســارت و قوانين ــوم صنعت و تج هنرى ،ابزار و رســوم دريانوردى را فرا گرفت و غالبا لغات آن و رسرا نيز از مسلمانان اقتباس كرد.»حتى ساختن حمام ــه و امورى چون ــتان ، داروخانه ، مدرس ، بيمارسبهداشت و شهرسازى و علم دامپزشكى و حمايت ــلمين ــيارى امور ديگر را از مس از حيوانات و بســاره اى هر چند كوتاه ياد گرفتند. شايسته است اشــته باشيم تامعلوم و مجمل به اين همه عظمت داش

ــت و حقيقت ــا دور از واقعي ــردد كه اين ادعاه گــاك كاپ» در كتاب «عظمت ــت . « ژوزف م نيســد :«مسلمين نخستين مسلمين در اروپا» مى نويسكسانى بودند كه علم روانشناسى را اختراع كردند.» و نيز مى نويسد :«دانشمندان و بزرگان ايران نشان ــى كه اروپا در خواب نادانى و توحش دادند،هنگاممانده بود، ايران به آن مرتبه و مقامى رسيد كه عقايد ــتم از آن پديدار گرديد.» آرى به ــكار قرن بيس و افــالم وپيشوايان قول جرجى زيدان:توجه خاص اســرى باعث گرديد ــبت به علوم و دانش بش دين نسعلماى اسالم ، رشته هاى علوم و دانش را به پانصد ــز ابتكارات ــانند و در همه آن علوم ني ــعبه برس شــند. در زمينه ــته باش ــمگيرى داش ــفيات چش وكشــداى فارابى (متولد 872 م ــفه ، برهان اثبات خ فلســوف ــنت توماس آكوئيناس (1225م ) فيلس ) به ســپينوزا ــتر افكار اس ــيد. همچنين بيش ايتاليايى رســينا(985 م )است. دكارت (1663 م ) وامدار ابن ســفه اروپا ناميده مى شود شك دستورى كه پدر فلســك امام محمد غزالى (1059 م )اخذ خود را از شــم پس هستم» او بر ــت. «من مى انديش كرده اســتم» غزالى است. ــاس «من مى خواهم پس هس اســوف ــناخت» كندى (796 م ) اولين فيلس نظريه «شمسلمان ، پايه مكتب كانت (1724 م )است. كندي9 ــت و نظريه شناخت او قرن پيش از كانت مى زيسمبتنى برسه منبع است: حس ،خيال و عقل كه اين هر سه پايه مكتب كانت و بسيارى ديگر از فالسفه

غربى است. ــلمانان ــز ابتكار و علم مس ــه رياضيات ني در زمينــگ رياضى به ــت. اصوال فرهن اعجاب برانگيز اسوسيله كتاب حساب و جبر خوارزمى (متوفي997 ــت. بنيانگذار علم مثلثات ابن ــه اروپا راه ياف م ) بــا مفهوم ــي930 م ) بود. ابوالوف ــى (متوف جابر بتانــور ديگرى را در مثلثات ــت و كتانژانت و ام تانژانــادالت درجه چهارم را حل نمود. پديد آورد و معــيمى ، زمين شناسى ، درعلوم ديگر مانند فيزيك ، شــيقى ، دامپزشكى ، گياه شناسى ، نجوم ، هيئت ، موســه و حقوق ، علوم ــى ، فق طب ، تاريخ ، جامعه شناسغربيه ، هنر، تفسير، حديث ، جغرافيا، جانورشناسى ، ــان ، كالم و ــى ، عرف ــى ، روانشناس ــت شناس زيســيارى ديگر از علوم نيز مسلمانان پيشتاز بودند بســلمانان پايه علوم را ــه جرات مى توان گفت مس و بــهاى جديد اروپاييان ، همه چنان ريختند كه كاوشــت. هر چند بسيارى از ابتكارات و مبتنى بر آن اســلمين به حساب دانشمندان اروپايى اختراعات مســته شده است اما حقيقت براى هميشه و غربى نوشــه اروپاييان هنوز زمين را پنهان نمى ماند. زمانى كــتيارانش نقشه ــطح مى دانستند خوارزمى و دس مسآسمان و زمين را ترسيم نمودند وابوريحان بيرونى

ــال ها پيش از گاليله اعالم ــجزى س ــعيد س وابوســكى ــت». در زمينه پزش كردند « زمين، كروى اسمسلمانان به گونه اى پيشرفت كرده بودند كه عالوه بر تشخيص و درمان ، بسيارى از بيمار ها را جراحى ــايل جراحى را ساخته و ــان وس مى كردند. خودشــى را در عمل جراحى مورد استفاده داروى بيهوشــته است. ــيس» ازاين دس قرار مى دادند. «ابوالقســعرا و نويسندگان غربى ــيارى از ش در ادبيات ، بستحت تاثير حافظ ، سعدى ، مولوى و فردوسى شعر

سرودند و شاهكارهاى ادبى خلق كردند.ــد بدانيم كه حتى «دانيل دوفو» ــايد جالب باش شــت تاثير كتاب ــون كروزوئه» را تح كتاب «روبينسداستانى خيالى و فلسفى «حى بن يقضان » ابن طفيل نوشته است. غربيها، اذعان دارند كه وزن و قافيه و رديف شعرى را هم ازمسلمانان اخذ نموده اند و در موسيقى نيز وامدار مسلمانان هستتد كه هنوز هم نام ــيقى آنها برگرفته از اسامى عربى برخى آالت موساست. «گوستاولوبون » مى نويسد:«كاغذ را مسلمانان اختراع كردند.»؛ «عباس بن فرنان » دستگاه پرواز را ــاعت زنگدار، ــاخت س اختراع نمود و همچنين ســيارى از اجسام ، كشف كشف وزن مخصوص بسكرويت زمين و حركت آن به دور خورشيد، اظهار ــب و چند ماه ــاره مناطقى كه چند ماه ش ــر درب نظــت (قطبين )، راهنمايى در كشف آمريكا، روز اســيارات ، اختراع شيشه، آئينه ، بيضوى بودن مدار س

آونگ و... از كارهاى ديگر مسلمانان است. در مورد هنر، «كريستى » اعتراف مى كند كه « بيش ــاى زيباى ــا تعجب به هنره ــال اروپا ب از هزار ســياء خارق العاده ــالمى نگاه مى كرد و آنها را اش اســمرد. «ويل دورانت » مى گويد: «برجهاى بلند مى شــوس ، مديون ــيحى و برجهاى ناق ــاهاى مس كليســاجد است. در زمينه مسائل فرهنگى مناره هاى مس

واجتماعى نيز وضع به همين منوال است. »ــدم تعصب ــت: «ع ــاك كاپ » معتقد اس «ژوزف مــانى و روحانى ،اشاعه ديانتى ، قوانين محكمه انســعت كارهاى ــگ ، آزادى علمى ، وس علوم و فرهنخيريه ، مقام قانونى زن ، مالحظه بهداشت همگانى ــته ترين مزاياى تمدن اسالمى و پاكيزگى از برجسبود كه هفت قرن قبل از اينكه اروپايى ها در انديشه ــند ــت آوردن آنها بيفتند و درباره آنها بكوش به دسمسلمين تمام آنها را دارا بودند.» امروز انديشمندان ــرزمين هاى اسالمى كم نيستند حقيقت ياب در ســناخته ــال براى اكثريت جوامع ناش ــه در عين ح كــمندان ــفه و دانش ــد. امروز بزرگترين فالس مانده انــا از اين ــالمى اند و ي ــورهاى اس جهان يا در كشــه :«هيچ ــان مى دارد ك ــورها. «بريفولت» اذع كشــت كه تاثير قطعى جنبه اى از نمود ترقى اروپا نيس

فرهنگ اسالمى در آن نباشد.»

Eslam wa Zendegi 71.indd 6Eslam wa Zendegi 71.indd 6 24/08/2011 16:12:3224/08/2011 16:12:32

Page 7: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

7

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

ــيمانى ــه گويم، به از پش ــه كردن كه چ انديشخوردن كه چرا گفتم.

اول انديشه وانگهى گفتار پاى بست آمده است و پس ديوار

نه هر چه به قامت مهتر، به قيمت بهتر.

رنجورى را گفتند: دلت چه مى خواهد؟ گفت: آنكه دلم چيزى نخواهد.

ــت، نه عمر از بهر ــايش عمرس مال از بهر آسگرد كردن مال.

نيك بخت آن كه خورد و كشت و بدبخت آن كه مرد و هشت.

مشو غره بر حسن گفتار خويش به تحسين نادان و پندار خويش

ــى عيب نگيرد، سخنش صالح متلكم را تا كسنپذيرد.

ــنه است و قانع به نانى حريص با جهانى گرس

سعدى:

سير.

توانگرى به قناعت، به از توانگرى به بضاعت.

ــال توانايى نكويى نكند، در وقت هر كه در حناتوانى سختى بيند.

ــرت بردند: يكى آن كه ــس مردند و حس دو كــت و ــر آن كه دانس ــورد و ديگ ــت و نخ داش

نكرد.

ارسطو: ــت كه در ضايع ترين اوقات زندگى، وقتى اس

غير طلب حق و بيهوده صرف شود.

ديل كارنگى: با ديگران بخند، نه بر ديگران.

تولستوى:

ــوض كنند، ولى ــر را ع ــه مى خواهند بش همــت كه ــه نيس دريغا كه هيچ كس در انى انديش

خود را عوض كند.

ــت: ــن و خطرناك ترين كلمات اين اس بدتري«همه اين گونه اند».

شكسپير:

مصايب خودتان را مانند لباس هاى خودتان با كمال بى اعتنايى تحمل كنيد.

ابوالعال معرى: ــت وجوى يك ــا اتفاق مى افتد كه در جس بســود را گرفتار ــعادت خيالى برمى آييم و خ س

هزاران مصيبت واقعى مى كنيم.

گوته: كسى شايسته آزادى است كه هر روز بتواند به

هوس هاى خود چيره شود.

Eslam wa Zendegi 71.indd 7Eslam wa Zendegi 71.indd 7 24/08/2011 16:12:3524/08/2011 16:12:35

Page 8: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

8

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

مقدمهــخصيت و ــم و مؤثر در تكوين ش ــى از نهادهاى مه يكتربيت نوجوانان، خانواده است. نهاد خانواده را از جمله ــه در تمام ــاى اجتماعى مى دانند ك ــن نهاده عمومى تريــود دارد و مهم ترين تكيه گاه و محور زندگى جوامع وجــت. اين نهاد در همه جوامع پذيرفته شده و اجتماعى استوسعه يافته است و به عنوان مهم ترين پايگاه انتقال عناصر ــنن، عقايد، دانش ها و مهارت ها و ... فرهنگى، آداب و ســل جديد معرفى شده است. رفتار والدين زمينه ساز به نسشكوفايى استعدادها و رشد جسمى، اخالقى، اجتماعى؛

عاطفى و عقالنى نوجوانان مى باشد. ــه مهم در كار تربيت نوجوان تغيير دادن خود به جاى نكتــه تأثير عميقى كه ــت. با توجه ب ــر دادن نوجوان اس تغييرفتار والدين بررشد شخصيت و سالمت روان نوجوانان دارد، الزم است پدر و مادر و حتى ساير اعضاى خانواده ــطح اطالعات به صورت هاى مختلف آموزش ببينند و ســر با نوجوانان ــود را دربرقرارى ارتباط مؤث ــى خ و آگاه

افزايش دهند. تعريف نوجوانى

دوره نوجوانى از سنين بين 12-10 سالگى تا 18 سالگى ــدى، ــاير دوره هاى رش ــر مى گيرد، البته همانند س را دربــن دوره نيز از فردى به فرد ديگر متفاوت آغاز و پايان ايــد. نوجوانى پلى است بين كودكى و بزرگ سالى. مى باشــمكش و گاه دشوارى در دوران نوجوانى مرحله پر كش

زندگى فرد است.

تعريف ارتباطــامل انتقال پيام ــت كه ش ــل متقابلى اس ــاط، هر عم ارتب

باشد.

اهميت ارتباطدرباره اهميت ارتباط مى توان به موارد زير اشاره كرد:

ارتباط تنها وسيله انتقال اطالعات به ديگران است. ارتباط تنها وسيله دريافت اطالعات از ديگران است.

ــى تواند ــت كه م ــق برقرارى ارتباط اس ــان از طري انساحساسات خود را به ديگران نشان دهد.

تصحيح سوء تفاهم ها فقط از ارتباط ميسر است. كنترل هيجانات منفى، مانند خشم فقط از طريق برقرارى

ارتباط سالم امكان پذير است.

دادن استقالل به نوجوانبا شروع دوره نوجوانى و رشد احساس استقالل طلبى در نوجوانان، يكى از درگيرى هاى جدى والدين با فرزندان ــود. نوجوانان ــر قدرت» است، آغاز مى ش كه «نزاع برس

ــود و عملى ــته هاى خ ــراز عقايد و خواس ــه اب ــل ب تمايــت كه بسيارى از اين كردن آن ها دارند، اين درحالى اســو و هماهنگ با نظرات والدين نيستند. ــته ها همس خواساين كشمكش از خسته كننده ترين مراحل تربيتى فرزندان ــى و صحيح با ــوى ديگر برخورد اصول ــت، اما از س اســود روابط والد ــر اين برخورد در بهب ــاهده تأثي آن و مشــخصيت فرزند مى تواند ــدى و كمك به تكامل ش – فرزنــد. باور ــن تجربه هاى فرزندپرورى باش از لذت بخش تريــما شايستگى اين را دارد كه ــته باشيد كه نوجوان ش داشــته باشد و روى پاى فرصت تجربه كردن و آموختن داشخودش بايستد و زندگى اش را با موفقيت مديريت كند. ــما نمى توانيد بسيارى از جنبه هاى رفتار نوجوان خود شــاى خودتان ــا مى توانيد روى رفتاره ــرل كنيد، ام را كنتــيد، همچنين پرسش ها و سرزنش هايى كنترل داشته باشــؤال مى برد با دستورهاى را كه رفتار نوجوانتان را زير ســاده، روشن و مستقيم و آرام جايگزين كنيد. يادبگيريد سكه به جاى سؤال كردن، خواسته هايتان را واضح و مستقيم ــه شام دير مى آيى. تو بيان كنيد، به عنوان مثال: چرا هميشمى دانى قانون خانه ما اين است كه هميشه ساعت 8 شام ــم بعد از اين زمان بايد غذا را از يخچال بردارى مى خوري

و بعد از آن ظرف ها را جمع كنى. ــرايط ــيارى از نزاع هاى ميان والدين و فرزندان در ش بســكالت و مسايلى است كه نوجوان نمى تواند پيدايش مشبرخورد صحيحى با آن داشته باشد و راه حل هاى منطقى ــاس ناتوانى، ــى براى رفع ان بيابد، در نتيجه احس و عملــت و واكنش هاى منفى ــت در او تقوي ــم و عصباني خشــديد مى شود. تالش كنيد به آرامى با نوجوان خود در تش

مورد چگونگى حل مشكالت صحبت كنيد.

گام هايى براى حل مشكلگام اول: «تأمل كن، بايد درباره اين موضوع فكر كنى.»

ــه هدف وجود ــيدن ب ــه راه هايى براى رس گام دوم: «چدارد؟»

ــته ــا انتخاب هاى بهترى هم مى توانى داش ــوم: «آي گام سباشى؟»

گام چهارم: «چرا آن را امتحان نمى كنى؟» گام پنجم: «تصميم درستى گرفتى! آفرين!»

ــتند، چون هيجانات نوجوان ــيار مهم هس اين مراحل بســش مى دهند و ــئله را افزاي ــش و مهارت حل مس را كاهــت كه ــوند. اينجاس ــر قدرت مى ش جايگزين نزاع برســق و محبت در خانواده ايجاد مى شود و ارتباط مؤثر عش

جايگزين ارتباط ناصحيح مى شود.

دادن مسئوليت پذيرى به نوجوانــئوليت مشكالت را چگونه نوجوانم را وادار كنم كه مس

بپذيرد. ــجاعت اين را داشته باشيد ــكل اين است كه بايد ش مشــاره را بدهيد، حتى ــه نوجوانتان فرصت تجربه دوب كه بــت مى خورد. بعضى اوقات وقتى اشتباه مى كند و شكســما او خودش تالش دوباره اى نمى كند، چون مى داند شــت گرفته ايد و به جاى او ــان كنترل امور را به دس خودتــما مى اندازد و اقدام خواهيد كرد، بعد گناه را به گردن شــرزنش تان مى كند، به عنوان مثال: شما را وادار مى كند ستكاليفش را به جاى او حل كنيد و به غرزدن هاى هرروز شما عادت مى كند، در حاليكه بايد خودش كارهاى مثبت ــد او را با پيامد هاى ــما باي ــش را انجام دهد. ش و وظايفــاى باقيمانده او را ــه اينكه كاره ــارش مواجه كنيد ن رفت

خودتان انجام دهيد.

دهنوا

خا

ــخصيت و ــم و مؤثر در تكوين ش از نهادهاى مه نوجوانان، خانواده است. نهاد خانواده را از جمله

ــود و عملى ــته هاى خ ــراز عقايد و خواس ــه اب ــل ب تمايــت كه بسيارى از اين كردن آن ها دارند، اين درحالى اســو و هماهنگ با نظرات والدين نيستند. ــته ها همس خواس

دههننا

خاده

نانحوه برقرارى ارتباط نحوه برقرارى ارتباط خا

خانواده با نوجوانانخانواده با نوجوانانگام هايى براى دادن مسئوليت:

ــكلش را ــد كه مش ــان دهي ــان نش ــه نوجوانت گام اول: بمى فهميد.

ــان دادن عشق و حمايت، مسؤوليت حل گام دوم: با نشمشكل را به خودش واگذار كنيد.

ــما اطمينان داريد او ــوم: به نوجوان بگوييد كه ش گام ســكل را به ــت بگيرد و مش ــد كنترل امور را به دس مى توان

بهترين شكل حل كند. ــكل دوباره پيش گام چهارم: به او بگوييد كه اگر اين مشــان را از پيامدهاى ــرد. بايد نوجوان ــد چه خواهيد ك بياي

رفتارشان آگاه كنيد تا محدوديت ها را درك كنند. مثال:

ــه حاضر ــكل: نوجوان به موقع براى رفتن به مدرس مشــكل به ــود. والدين مى توانند براى اصالح اين مش نمى ش

شيوه زير عمل كنند: بيان مشكل (گام اول): مى دانم از «غرزدن» هاى من براى ــته ــه بروى خس ــوى و به مدرس ــه به موقع بيدار ش اينكشده اى، من هم از اينكه ترا به مدرسه برسانم و در نتيجه

به محل كارم دير برسم خسته شده ام. ــن به بعد من براى ــئوليت (گام دوم): از اي واگذارى مسبيدار كردنت چندين بار صدايت نمى كنم. به جاى آن يك

ساعت زنگ دار به تو مى دهم. اعتمادتان را نشان دهيد (گام سوم): مطمئنم كه مى توانى ــافرت ــون براى رفتن به مس ــام دهى، چ ــن كار را انج اي

مى توانى به موقع بيدار شوى. ــوى والدين (گام چهارم): در تعيين پيامدهاى رفتار از ســه نخواهم رساند و ــدن، من ترا به مدرس صورت دير شــم امضاء نخواهم ــه را ه برگه توجيه تأخير براى مدرســى ات را روز كرد. اگر غيبت كنى بايد عقب ماندگى درس

جمعه جبران كنى.

باال بردن اعتماد به نفس در نوجوانانــده نوجوان خود را بپذيريد و حتى اگر مخالف با 1- عقي

نظر شما بود، تشويقشان كنيد. ــرط خود را ابراز ــق و محبت بدون قيد و ش 2- بايد عشــارش را اصالح كند و زندگى ــد، حتى وقتى بايد رفت كني

كردن با او دشوار باشد. 3- استعداد و توانايى هايش را پررنگ و پر اهميت جلوه دهيد؛ براى بسيارى از نوجوانان خانواده تنها مكانى است كه آن ها مى توانند شناخته شوند. در توجه كردن و تشويق

نمودن بسيار بخشنده باشيد. ــت و نظريات آخرين چيزى است كه ــتان درس 4- دوســت داريد كه انجام دهيد، يك مكان ــد دوس به نظر مى رســتان خود راحت را براى نوجوان خود فراهم كنيد تا دوســتانش را بپذيرد. ــه بياورد يا در تعطيالت دوس را به خانــتگى كنيد. به نوجوان خود در آن ها ايجاد عالقه و دلبس

اطمينان كنيد تا تصميمات خوبى بگيريد. ــهيم ــرگرمى هاى خود س 5- او را در بعضى عاليق و سكنيد، حتى در بعضى از داستان هاى جنگى قديمى، خيلى ــت كه تعداد زيادى از نوجوانان دوست دارند جالب اسداستان هايى را راجع به سرگذشت والدين خود بشنوند. ــى را به تنهايى با فرزند خود بگذرانيد. همه 6- زمان هاينوجوانان نياز دارند؛ گاهى با پدر و مادر خود تنها باشند. ممكن است كمى وقت ببرد كه واقعا با شما همراه شوند، ــان را قطع فقط به آن ها گوش بدهيد، بدون اين كه حرفش

كنيد يا مخالفتى نشان دهيد.

Eslam wa Zendegi 71.indd 8Eslam wa Zendegi 71.indd 8 24/08/2011 16:12:3924/08/2011 16:12:39

Page 9: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

9

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

نبوت و امامت دو منصب الهي اند كه از جانب خداوند به افراد برگزيده و شايسته الهي فيض ي واسطه تا شود مي اعطا به سوي مردم و هدايت آنان به كمال و سعادت باشند و نبي و امام به واسطه ي اين دو منصب الهي، داراي وظايف خاص

و مقام و منزلت ويژه اي مي شوند.

تعريف نبوت و امامت نبوت منصبي است از جانب خداوند كه وحي، ي وسيله به را دستوراتي و پيام از ناحيه ي خداوند دريافت كرده، آن را و رياست امامت، اما كند[1]؛ مي ابالغ و دين امور در مردم بر عمومي زعامت

دنياست.[2]

تفاوت نبوت و امامت شد، روشن دو اين تعريف از چه چنان

خداوند جانب از وحي دريافت مقام نبوت است كه اگر با مقام رسالت همراه شود، وظيفه مردم، ي عامه به الهي احكام نشر و ابالغ ي ي مرحله امامت ولي شود؛ مي افزوده آن به اجراي عملي احكام شرع در جامعه است؛ يعني امام با بهره گرفتن از رياست عمومي بر مردم ي جامعه تشكيل به موظف خداوند طرف از است؛ شريعت احكام نمودن پياده و اسالمي طريق ي ارايه بر عالوه امام ديگر، عبارت به مطلوب به ها آن رساندن به موظف مردم، به

هم هست.[3] تفاوت ديگر در نوع ارتباط با خداوند است. در حديثي از امام باقر ـ عليه السالم ـ آمده: «نبي كسي است كه ملك را در خواب مي بيند و در بيداري صداي او را مي شنود، ولي خود او را نمي بيند؛ اما امام صداي ملك را مي شنود ولي

در خواب و بيداري او را نمي بيند».[4]

برتري امامت بر نبوت مي استفاده روايات و آيات از چه آن بر بنا نبوت مقام از باالتر و برتر امامت مقام شود،

است. پاره اي از داليل آن عبارت اند از: 1. در آيه اي كه در شأن حضرت ابراهيم نازل بكلمات ربه إبراهـيم ابتلي إذ (و آمده: شده و قال إماما للناس جاعلك إني قال ـهن فأتـميتـي)؛[5] به خاطر بياوريد هنگامي را كه من ذر

خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگوني آزمود و او به خوبي از عهده ي آن ها بر آمد، خداوند قرار مردم رهبر و امام را تو من فرمود: او به

دادم. روشن است كه اين مقام در اواخر عمر حضرت ابراهيم به او داده شده است؛ يعني زماني كه آن حضرت داراي مقام نبوت و رسالت بود. حال اگر مقام امامت برتر از نبوت نباشد، مزيت و برتري براي او نبود و اين وعده ي الهي چيزي

بر مقام او نمي افزود. آن عمر اواخر در امامت مقام كه اين دليل حضرت و بعد از مقام نبوت و رسالت به او داده شد، يكي اين است كه آن حضرت در ادامه از خداوند مي خواهد كه از دودمانش نيز اماماني در حضرت آن كه است روشن و دهد. قرار اواخر عمر و پس از يأس و نااميدي از صاحب فرزند شدن، چنين درخواستي از خداوند نمود. دليل ديگر اين كه در آيه آمده: ابراهيم با كلماتي آزمايش شد و يكي از آزمايشات، ذبح اسماعيل بوده. اين اقدام براي ذبح اسماعيل، مسلما همان حضرت كه شده ثابت و است آشكار امتحان اسماعيل در اواخر عمر حضرت ابراهيم به دنيا

آمده است. 2. از امام صادق ـ عليه السالم ـ نقل شده كه خاص ي بنده را ابراهيم «خداوند فرمودند: و كند پيامبرش كه آن از پيش داد قرار خود او را به عنوان نبي انتخاب كرد پيش از آن كه

او را رسول خود قرار دهد و او را رسول قرار داد، پيش از آن كه خليل خود قرار دهد و او را خليل خود قرار داد، پيش از آن كه امام قرار دهد. هنگامي كه همه ي اين مقامات در او جمع شد، به او فرمود: بر بنا دادم»[6]. قرار مردم امام را تو من حضرت، آن تكاملي سير آخرين اين، امامت بوده كه خداوند بعد از نبوت به آن

حضرت اعطا فرمود. عليه اهللا صلي ـ اسالم گرامي پيامبر .3ـ السالم عليها ـ فاطمه به ـ وسلم وآله اطلع عزوجل اهللا ان ترضي «اما فرمود: هما احد رجلين فاختار االرض اهل الي ابوك و االخر بعلك»[7]؛ آيا راضي نمي دو زمين اهل ميان در خداوند كه شوي نفر را انتخاب كرد و برگزيد؛ يكي پدرت ؟! السالم عليه علي همسرت ديگري و عليه ـ علي حضرت كه است واضح پر السالمـ نبي نبوده و با اين حال بر تمام پيامبران

برتري داده شده است. ---------------

پى نوشتها:[1] . االلهيات، ج 4، ص 121؛ الميزان، ج 1، ص 276؛

امامت و رهبري، ص 168. [2] . تفسير البيضاوي، ج 1، ص 139.

[3] . نساء/ 59. [4] . الميزان، ج 4، ص 401ـ387. [5] . تفسير كبير، ج 10، ص 116.

[6] . ر.ك: اثبات الهداة، ج 1، ص 501؛ و ينابيع المودة، ص 495ـ494.

[7] . الميزان، ج 16، ص 313ـ309؛ 247ـ157؛ منشور جاويد، ج 5، ص 320ـ282.

ماهنامه اسالم و زندگى، نشريه مركز اسالمى انگليس

شماره71 ، سپتامبر2011، شهريور1390، شوال1432

نبوت و امامت دو منصب الهي اند كه ازجانب خداوند به افراد برگزيده و شايستهالهي فيض ي واسطه تا شود مي اعطا و كمال به آنان هدايت و دم م سوي به

او را رسول خوقرار داد، پيشدهد و او را خار ق امام كه آن

Eslam wa Zendegi 71.indd 9Eslam wa Zendegi 71.indd 9 24/08/2011 16:12:4124/08/2011 16:12:41

Page 10: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

10

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

چكيده: ــروج از اعتدال و ــراف در اصطالح غالبا به معناي خ اس

زياده روي در اموراقتصادي بكار برده مي شود .ــراف، چندين مورد آن ــا نگاه لغوي اس ــرآن كريم ب در قــراف در خوردن ، آشاميدن، قتل، نفس و انفاق مانند : اس

آمده است .ــاس روايات معصومين (عليهم السالم) معيار براي بر اســراف يك امر نسبي است كه با شأن هر فرد و شرايط اس

هر جامعه فرق مي كند.ــاد اجتماعي ــوال فردي و اقتص ــالم براي ام ــن اس در ديــت و اموري مانند اسراف و اهميت زيادي داده شده اسزياده روي، ، مورد مذمت قرار گرفته است و انسان را در ــته بلكه او را در قبال مصرف مصرف اموالش آزاد نگذاش

آن مسؤل مي داند ــاس آيات و روايات، براي پديده اي اسراف علل و براســل و ناداني،خودنمايي و....را مي توان عواملي مانند : جه

نام برد.

مقدمهــرافت وكرامت ــان را آفريد و به او ش ــداي متعال انس خــماني او نعمت هاي ــه حيات جس ــيد و براي ادام بخشــي را در دل طبيعت به وديعه نهاد و از اين مواهب فراوانــت و رزق ياد نمود ــي به عنوان خير ، فضل، رحم طبيعــويق فرمود. در ــان را براي مصرف صحيح آنها تش و انســي از موضوعاتي كه مورد ــالم، يك فرهنگ اقتصادي اســت و رهبران بزرگ ديني از اهميت تاكيد قرار گرفته اســخن گفته اند موضوع «تقدير معيشت» است ولزوم آن ســه اقتصادي كامل و برنامة كه منظور از آن طرح يك نقشجامع و معقولي از دخل و خرج زندگي است. ساختمان ــي ــر دو اصل مهم واساس ــادي مبتني ب ــة اقتص اين نقش«درآمدسالم» و «مصرف صحيح» است ، در اينجا مراد از درآمد سالم اقتصادي اين است كه از راه حالل و با مجوز ــراد از مصرف صحيح نيز خرج ــرعي فراهم گردد و م شــت چنانچه امام و صرف كردن در راه حالل و معقول اسسجاد (عليه السالم) به اين دو اصل اشاره نموده و آن را ــق المال فأن ال تأخذه ا ح ــوق اموال مي داند: «و أم از حقإال من حله و ال تنفقه إال في حله» واما حق مال آن است ــت آوري و فقط در راه ــه فقط از راه حالل آن را بدس كحالل آن را خرج كني.و نظام اقتصادي مطلوب منوط به ــي است بطور كه اگر فرهنگ رعايت اين دو اصل اساســالمي مانند ربا خواري، رشوه وغيره براي درآمد ، و ناســراف و تبذير در مصرف يا مصرف نا صحيح همچون اســادي مطلوب ــه آن نظام اقتص ــد ب ــر جامعه حاكم باش بــاس برخي از آيات وروايات (بعدا ــيد.بر اس نخواهد رســالمي به منظور ايجاد جامعه خواهدآمد) نظام اقتصاد اســرو محروميت و زدودن فاصله ــادل و از بين بردن فق متعهاي طبقاتي اقتصادي ، انسانها را دعوت به كار وكوشش ــت و از طرفي هم از اسراف وابتكار وخالقيت نموده اســت كه باعث اتالف و نابود ساختن و مصرف هاي نادرس

اموال وثروت هاي بدست آمده جلو گيري مي نمايد.

اسراف: رف زيادة على ما در مجمع البحرين آمده: « اإلسراف الصــراف،صرف نمودن مال بيش از اندازه ي است ينبغي» اس

كه صرف آن روا وسزاوار شناخته شده است.ــراف» در لغت به ــت: واژه «اس ــاي ديگر آمده اس در جــتن از حد ميانه، تلف كردن مال و معنى «گزاف در گذشــت. برخي نيز گفته اند: « اسراف ولخرجى كردن آمده اسبه معناي خروج از حد است به عبارت ديگرخرج كردن مال در صورتي كه با موازين عقلي وشرعي توام نباشد».

تبذير: ــه معناى پراكندن و ــت: تبذير در لغت ب معين آورده اس

پريشان ساختن است. ــن دو واژه درلغت تفاوت هاي را ذكر لذا برخي براي ايــراف» را به معناي تجاوز از حد و خروج كرده اند و «اســاي پراكنده ــدال، و واژه اي «تبذير» را به معن ــرز اعت ازمــت و بي معني ــاي بي جه ــت و پاش ه ــاختن و ريخ ســد اين نيز به همان معناي بكار مي برند. كه به نظر مي رســراف بر مي گردد زيرا ريخت و پاش هاي بي معني در اس

حقيقت همان عبور كردن از حق و حدود مال است ،

موارد اسراف ــت مورد مسئله اسراف مطرح در قرآن كريم بيش از بيسوهمه جا مذموم وناپسند دانسته شده است كه ذيال برخي

از آن موارد آورده مي شود:

اسراف در خوردن و آشاميدن : ــدش به مواهب ــي در قرآن مجي ــد متعال دروقت خداونــاميدني هاي پاك وحالل اشاره نموده مي خوردني و آشفرمايد:« كلوا و اشربوا و ال تسرفوا». بخوريد و بياشاميد، ــتور سوء استفاده نشود بلكه اما براي اينكه از اين دو دســد ــز در حد اعتدال و عاقالنه باش ــاميدن ني خوردن . آشبالفاصله مي فرمايد:« إنه ال يحب المسرفين» ولي اسراف

نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمي دارد. ــت در اينجا زياده روي در تغذيه كه همان «پرخوري» اســده ــراف و تجاوز از حداعتدال معرفي ش از مصاديق اس

است.

اسراف در انفاقــال صفات ممتاز ــوره فرقان خداوند متع ــات از س در آي

بندگان خوبش را بيان نموده و از جمله مي فرمايد:ــروا و كان بين ــرفوا و لم يقت ــن إذا أنفقوا لم يس «و الذي

ذلك قواما» .«و كساني كه هر گاه انفاق كنند ، نه اسراف مي نمايند ونه سختگيري ، بلكه در ميان اين دو ، حد اعتدالي را رعايت ــاني است مي كنند» .گرچه انفاق يكي از و ظايف هر انساما در اينجا هم اگر افراط و تفريط باشد و از حد اعتدال

ــراف وزياده روي ــا ان چنان اس ــود بطور كه ي خارج شــختي و ــد كه خود وخانواده اش دچار س ــاق نماي در انفمشقت شود ويا آن چنان خساست و سخت گيري بخرج ــتفاده نكنند، در هردو دهد كه ديگران از مواهب آنها اســت و متصف به صفات صورت از حد اعتدال خارج اس

ممتاز عبادالرحمن نيستند.

اسراف برنفس:ــى كه نا فرماني امر پروردگار خويش را مي نمايد و كســانى خود تجاوز با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انســد نيز چنين ــت لذا خداون ــرافكار متجاوز اس مى كند اســراف كار ناميده و آنها را دعوت به اميد ــخاصي را اس اشــوده مي فرمايد :«قل يا ــدم ياس و نو ميدي نم واري و عــهم ال تقنطوا من رحمة ــرفوا علي انفس عبادي الذين اساهللا»(21)«پيامبر گرامي! بگو به بندگان من آنانكه بر نفس ــده اند ، ازرحمت ــراف نموده ومرتكب گناه ش خوداســان كه از حدود ــند».بنابر اين به انس خداوند نا اميد نباشــاني خويش تجاوز ــته واز حريم انس الهي را زير پا گذاش

نموده و گناه انجام مي دهند اسراف كار گفته مي شود.

اسراف در قتل:در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسى از روى ــيد بستگان مقتول با توجه به ظلم و تعدى به قتل مى رسخوى و خصلت جاهلى و حس كينه توزى و انتقام جويى ــاندند. قرآن ــتگان قاتل را به قتل مى رس ــد نفر از بس چنكريم اين تجاوز و انتقام جويى را مردود دانسته وآن را از مصاديق اسراف دانسته مي فرمايد: «و من قتل مظلوما فقد ــلطانا فال يسرف في القتل إنه كان منصورا جعلنا لوليه ســده ، براي ولي خون، بر قاتل ــي كه مظلوم كشته ش » كســد مراقبت كند كه در قتل زياده ــلطه قرار داديم . او باي ســراف نكند وبه ناحق خوني نريزد؛ يعنى، براى روي واســانند، چنانچه ــر، فقط يك نفر را به قتل برس قتل يك نفاميرالمؤمنين علي (عليه السالم)در بسترمرگ وصيت نمود ــلمانان غوطه ور ــهادت من در خون مس : مبادا بعد از شــيد تنها قاتل من (عبدالرحمن بن ملجم ــويد...آگاه باش شــت دقت كنيد هنگاميكه ــته خواهد شد. درس مرادي)كشــوم ، ــهيد ش ــت ش من از اين ضربه اي كه بر من زده اســتنش ، بدن او ــه او بزنيدو بعد از كش ــك ضربه ب ــا ي تنهــتفاده مي شود كه ــي اين آيات اس را مثله نكنيد. ازبررســراف تنها يك واژه اقتصادى آن منحصرا در امور واژه اســت. بلكه اين واژه قبل از آنكه نشانه جرم نبوده مالى نيســب و غيرمعقول ــد، بيانگر وضعيت نامناس و كاربرد باشــور اقتصادى حالت ــخص يا در ام اخالقى و فرهنگى شــرعى و ــه و بى اعتنايى به قوانين و حدود ش تجاوزگرانــانى جامعه مسرف است كه باشد ونهايتا به يك نقطه انسمشترك و قدرجامع دست مي يابم و ان اينكه در هر فعلي كه انسان از حريم و محدودة آن تجاوز كند اسراف ناميده

مي شود و چنانكه گذشت اين همان معناي لغوي اين واژه را

مي رساند .ــد از ــاره ش ــي چنانچه اش ولــن واژه اصطالحا ــه اي آنجايكــكار مي رود ــادى ب در امراقتصــت و ــورد ابتالي مردم اس و مبيشتر روايات كه از معصومين ــورد م در ــالم) الس ــم (عليهــراف به ما رسيده است در اساقتصادي و ــراف اس ارتباط با ــت ، لذا اين ــرف مالي اس مصــراف مختصر در اين مورد اس

مي پردازد .

ــار در اســراف اقتصادي معيچيست؟

چكيده: ــروج از اعتدال و ــراف در اصطالح غالبا به معناي خ اس

زياده روي در اموراقتصادي بكار برده مي شود .ــراف، چندين مورد آن ــا نگاه لغوي اس ــرآن كريم ب در قــراف در خوردن ، آشاميدن، قتل، نفس و انفاق مانند : اس

م

ت ا د آ

اموال وثروت هاي بدست آمده جلو گيري مي نمايد.

اسراف:رف زيادة على م در مجمع البحرين آمده: « اإلسراف الص

ر

ــراف،صرف نمودن مال بيش از اندازه ي است ينبغي» اس

ت ا شد شناخته ا زا ا آن ف ص كه

مىسال

ف اعار

ممى

سالف ا

عارم

Eslam wa Zendegi 71.indd 10Eslam wa Zendegi 71.indd 10 24/08/2011 16:12:4524/08/2011 16:12:45

Page 11: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

11

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

ــراف افتصادي معيار ــؤال متصور است كه در اس اين ســت و محدوده آن تا كجاست تا ــت و حد كدام اس چيســراف گفته مي شود ؟ به عبارتي خروج وتجاوز از آن اسديگر آيا آن معيار مطلق است تابراي همگان در هر زمان ــت و هر ــبي اس ــد يا يك امر نس ومكان قابل تطابق باشــار خاصي دارد؟ به نظر ــردي در هرزمان و مكان ، معي فمي رسد پاسخ اين پرسش را از كلمات گهربار حضرات ــن دريافت زيرا ــالم) و بزرگان دي معصومين(عليهم الســالم) مي فرمايد : « مافوق الكفاف ، حضرت امير(عليه الس

اسراف»بيش از حد كفاف اسراف محسوب مي شود .

حفظ اقتصاد و دوري از اسراف از منظر دينــت خصوصى افراد ــالم، هم مالكي ــام اقتصادى اس در نظــت وهم نيازهاي جامعه ــمرده شده اس جامعه محترم شــيب ــت واز هر امري كه باعث آس ــرار گرفته اس مدنظرقرساني به اين مهم گردد جلو گيري مي نمايد زيرا اقتصاد جامعه ، به منزله خون در ييكر ، و يا ستون فقرات جامعه معرفى شده است همان طور كه حيات وزندگي انسان نياز به گردش خون دارد و هر گاه اين جريان متوقف گردد و يا خون در عضوي انباشته شود وبه عضوي ديگري نرسد به همان ميزان در نظم زندگي انسان اختالل وارد مي شود ــز همان نقش خون در ــبت به فرد واجتماع ني اقتصاد نسبدن را ايفا مي كند كه بايد براي جريان صحيح در جامعه ــيد و از موارد كه باعث هدر رفتن آن مي شود جلو كوشــد : « و ال تؤتوا ــري نمود ، لذا خداي متعال مي فرماي گي لكم قياما » و اموال خود ــفهاء أموالكم التي جعل اهللا السرا كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد. زيرا آنها با عمل سفيهانه باعث ضربه زدن ــود و اين يك امر به اقتصاد و جريان حياتي جامعه مي ش

غير معقول است كه مورد قبول اسالم نيست، بنا بر اين نظام اقتصاد اسالمي بر اين اساس پي ريزي شده ــت كه فقر ومحروميت و بيكاري را از صحنه زندگي اســه كن كند و افراط وتفريط ها و فاصله ها و انسانها ريشــكاف هاي عظيم را از ميان بردارد تا جامعه اسالمي را شــاظ اقتصاد جامعه اي همرنگ و هم آهنگ ومعتدل از لحــازد زيرا اقتصاد باعث قوام زندگي انسانها معرفي شده ســون خون در پيكر اجتماع كارايي دارد كه بايد در و همچــد و در راه ايجاد ــته باش تمام نقطه اين پيكر جريان داشــلمانان را بكار وكوشش و ابتكار اين منظور از طرفي مس

وتوليد و خالقيت دعوت وترغيب مي كند .

عوامل اسراف براي مبارزه با يك پديده ناپسند و مذموم بايد ابتدا ريشه ــپس به قلع ــايي نموده و س يابي نموده تا عوامل را شناســراي از بين بردن درختي ــع آن اقدام نمود چنانكه ب وقمبايد ريشه هاي آن را خشكاند وگرنه با بريدن شاخ و برگ

ها، چنين هدفي محقق نخواهد شد .در اين قسمت به برخي ازعلل ــراف اشاره و عوامل پديده اس

مي گردد :

1- ناداني السالم) كاظم(عليه موسي امام ــون پيرام ــام هش ــراي ب ــز نيــل فرمود: « ــل وجه جنود عقالجهل... و العقل ياهشام:جنود القصد و االسراف اعتدال و ميانه روي از جنود عقل و اسراف و زياده روي از افرادجهل وناداني

است.

2- خودنمايي ــه ممكن ــي از چيز هاي ك يكاست انسان را در دوران زندگي

همواره به خود مشغول دارد خود نمايي است، بويژه اگر در اين مدت با محروميت ها دست به گريبان باشد ممكن است اين سرخوردگي هاي انباشته شده به تدريج تبديل به عقده هاي رواني شده و در شخصيت او ايجاد اختالل ــرخورده براي حفظ ــخص س ــد. در اين صورت ش نمايشخصيت خود، به ابزارهايي متوسل مي شود كه در روان ــي از آن به عنوان مكانيسم هاي رواني و يا واكنش شناســوع واكنش روانى، ــود و در اين ن هاي دفاعي ياد مي شــعي مي كند براي سرپوش گذاردن فرد دچار اختالل، س

ــت به بر ناكامي ها و عقده هاي متراكم خود دسعملي بزند كه او را در اجتماع مطرح

ــخصيت دهد. اسراف، كرده و شــت و پاش ــي و ريخ ولخرجــول را مي توان هاي غيرمعقاز همين موارد به شمار آورد؛ ــرف، با اين زيرا شخص مس

ــتجوي باز عمل خود در جســركوب شده ــخصيت س يافتن ش

ــي كند با اين ــت، و فكر م خويش اسروش در اجتماع به عنوان انساني دست و دل باز

و بي اعتنا به ثروت، مطرح مي شود.

3- تربيت خانوادگيــان، تربيت ــي انس ــات و ويژگي هاي اساس از خصوصيــت. انسان برخالف ساير حيوانات كه اساس پذيري اوســالوده شخصيتش را ــأ غريزي دارد، ش حركات آنها منشــكيل مي دهد. روان شناسان سه تربيت خانوادگي او تشــارج را از عوامل مهم ــل وراثت، خانواده و محيط خ عامتربيت انسان شمرده اند. براين اساس روشن است فردي ــد يافته كه بزرگ ترهاي كه در خانواده اي تربيت و رشــته و به هر دليلي آن، الگوي صحيحي براي مصرف نداشكه هست، به زياده روي و بي بند و باري در مصرف خو ــاير جهات اخالقي در گرفته اند، اين روش نيز همانند ســاختار روحي او تأثير خواهد گذاشت و چنين خانواده سهاي ولخرج فرزندان اسرافكار را تحويل جامعه خواهند

داد.

4- فساد اخالقيــراف را بايد در ــردم، طوري اند كه زمينه اس برخي از مــرد؛ زيرا ــتجو ك ــالق و روحي آنان جس ــخصيت اخ ششخصي كه خودرا به تجاوز و قانون شكني عادت داده و

به گناه و سركشي خو گرفته است.ــد و ــوال نمي تواند فرد معتدلي در امور مالي اش باش معمهمواره بر اساس پيروي از هوي و هوس، در پي ارضاي تمايالت افسار گسيخته خويش مي باشد و سرمايه خود ــته ها و عادات زشت و هوسبازانه را در راه تأمين خواســالم) فرمود:« ــه هدرخواهد داد. امام باقر(عليه الس اش بالمسرفون هم الذين يستحلون المحارم ».اسراف كنندگان كساني هستند كه محرمات«گناهان» را جايز مي شمارند.

5- تقليد(الگوپذيري)ــيار مهم در تربيت بشر تقليد و الگو پذيري از عوامل بســت. انسان هميشه مي خواهد زندگي اش را با كساني اســازد. ــرافت و موفقيت دارند هماهنگ س كه در نظر او شاين احساس اگر همراه با هدايت عقل و انتخاب الگوهاي مناسب و صحيح باشد، انسان را در جهت رشد كماالت و فضايل اخالقي به پيش مي برد. و بر عكس، چنانچه اين ــاني با تعصب و جهل و خواسته هاي نفساني خوي انســود، نتايجي خطرناك و زيانبار درزندگي انسان همراه شــزرگ ترين مانع در طريق هدايت ــه اين خود به ب دارد ك

انسان مبدل خواهد شد .

6- رقابت ــه ــه رقابت و مقايس ــر روحي ــد بش ــي از عوامل رش يك

ــر رقابت ، رقابت ــت اما بايد متوجه بود كه اگ گري اســرفت خواهد شد چنا نكه ــالم وسازنده بود باعث پيش ســوي خيرات ــابقه ورقابت بس ــا را به مس ــرآن مجيد م قومسارعت سازنده دعوت مي در نيكيها و اعمال خير، بر

يكديگرسبقت نمايد: « فاستبقوا الخيرات » جوييد.ــرد ، قطعا هركه ــر رقابت با جهت منفي صورت گي واگــريع تر است به هالكت زود تر خواهد رسيد ، چنانچه سكساني هستند كه بخاطر چشم وهمچشمي وكم نياوردن از حريفان در مصرف وتجمل گرايي آن چنان سرعت مي گيرند كه به كوتاه ترين مدت همه چيز را قرباني ــاري از عقل وحاكي از اين رقابت ع

جهل مي نمايد .

7- وسواس بيماري ــوع ن يك ــواس وســه اضافه بر ــت ك ــي اس روانــودن ــر و فرس ــدر دادن عم هــمي اعصاب وقواي روحي وجسنيز ــراف اس هاي ــه ازموجبات وريشــود. به عنوان مثال ، شخصي كه محسوب مي شــواس است،به خيال اين كه ــل گرفتار وس دروضو يا غسوضو و غسلش بهتر و كامل تر انجام مي گيرد چند برابر ــراف در ــراد معمولي آب مصرف مي نمايد و باعث اس افمنابع طبيعي مي گردد .حضرت پيامبر (صلي اهللا عليه واله )روزي از كنار سعد مي گذشت و او در حال وضو گرفتن ــرف ــرد) حضرت فرمود:: التس ــراف مي ك بود(وگويااسياسعد؛ اي سعد! اسراف مكن ، قال: افي الوضوء سرف؟ سعد عرض كرد: اي پيامبرخدا ! آيا در وضوء هم اسراف ــار»: حضرت ــم و إن كنت علي نهرج ــت؟ قال: نع هسفرمود: آري ، گرچه در كنار نهر باشي. وقتي مصرف زياد آب براي وضوء در كنار نهر اسراف باشد در شرايط فعلي كه با تالش ها و هزينه ها هنگفت آب بدست ما مي رسد ــت و آنچه را وسواسي اعمال مي ــن اس تكليف ما روش

كند، همان اسراف وتبذير است .

8-رفاه زدگي خانواده اي كه درآمدمالي وسرمايه اش تنها به و نيازهاي ــت به ناچاربه اندازه ي ضرورت هاراي پاسخ گويي اوســري درآن برخواهد آمد ــدد گي ــرورت ها درص بدان ضــد آن كنترل مصرف واندازه ــي اگرميزان ثروت ودرآم ولــژه مديرخانواده از ــود وچنانچه اعضا وبوي آن افزوده شــند به ــاي واقعي بي بهره باش ــات ونيازه برمقداراحتياجــت اخالقي ــراف به تربي ــاده روي واس ــال اينكه زي خيــاندو اين ثروت هميشه در وفرهنگ صحيح مصرف رســه اين عمل بنيه ي مالي آنان خللي كنارش خواهد بود ب

نمي كشيده خواهد شد.ــت كه با ثروت و ثروتمندي مخالف نيست پر واضح اسولي ثروتي كه مستي وغرور آور باشد و زمينه اي اسراف و زياده روي شود مذموم دانسته شده است زيرا هر چند ــم در هر جا و هر ــود باز هم ما نمي تواني ــروت زياد ش ثــم زيرا اينها امانت ــم كه دل ما بخواهد مصرف نمايي قسهاي الهي در دست ما هستند كه با اعتدال و بدون اسراف

وولخرجي بايد مصرف گردد .

نتيجه:ــريت وبويژه جوامع ــروزه دنياي بش ــان اين كه ام درپايــت ــالم دين اعتدال اس ــلمين عليرغم اينكه دين اس مســراف وتبذيراست در حال كه ــت اس دچار صفت ناشايسميليون ها مسلمان گرسنه وفقير با مرگ دست وپنجه نرم ــتكباري ــيطاني واس مي كنند. براي مبارزه با اين برنامه شــناخت وسپس آن ها خشكاند و ابتدا بايد عوامل آن را شبه جاي آن الگوي صحيح ومعقول مصرف را ارئه نمود .

اسراف كنندگان كساني هستند كه محرمات«گناهان» را

جايز مي شمارند.

Eslam wa Zendegi 71.indd 11Eslam wa Zendegi 71.indd 11 24/08/2011 16:12:4724/08/2011 16:12:47

Page 12: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

12

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

انهدك

كو

ــدود نود هزار ــى( ع ) با ح ــام عل روزى امــراى جنگ صفين ــپاهيان عراق ب نفر از س(جنگ با معاويه) از مركز سرزمين بزرگ

اسالمى خارج شدند. ــرزى ايران ــهر م ــا پس از مدتى به ش آنهــرار گرفته ــر راه ق ــه س ــار» ك ــى «انب يعنــان و دهقانانى كه ــيدند. كدخداي ــود رس ب

ــپاهيان را ــده بودند و س ازاطراف جمع شمى نگريستند جلو آمدند و در برابر اسب ــود پايين آمدند امام (ع) از اســب هاى خــينه به تعظيم ايستادند. امام و دست به ســيدند: اين چه كارى على (ع) از آنان پرس

است كه مى كنيد؟ در جواب گفتند: اين رفتار، خوى و روش

ــان و زمامداران ــم بزرگانم ما براى تعظياست.

ــوگند، امرا و سران امام فرمود: به خدا ســما از اينگونه رفتار سودى نمى برند، و شــقت و زحمت ــما خود را در دنيا به مش شدچار مى سازيد و در آخرت هم به زحمت

و شقاوت دچار مى شويد.

ننهننه

ــهرى ــگام ورود به ش ــى (ع) در هن ــام عل امفرمود: من با همين لباسهاى كهنه و با همين ــدم؛ اگر با چيزى ــهر شما ش مركب وارد شــهر شما بيرون رفتم بدانيد بيش از اين از ش

كه در اموال خيانت كرده ام.

بى تفاوت به مال دنيابى تفاوت به مال دنياامام پارسايانــه اى بر دوش ــد: روز جمع ــبيعى مى گوي ــحاق س ابى اســى (ع) بر منبر خطبه ــوار بودم و اميرالمؤمنين عل پدرم ســى خواند و پيراهنش را تكان مى داد. به پدرم گفتم: آيا م

اميرالمؤمنين گرمش است؟ــرما در كار نيســت. پيراهنش پدرم جواب داد: گرما و ســته و چون پيراهن ديگرى نداشته، آن را تكان مى را شس

دهد تا زودتر خشك شود.

Eslam wa Zendegi 71.indd 12Eslam wa Zendegi 71.indd 12 24/08/2011 16:12:4824/08/2011 16:12:48

Page 13: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

13

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

طرح عنوان " مسئوليت مسلمين در

گسترش وتعميق بيدارى اسالمى در جهان" در دوازدهمين

اجالس روحانيون

وائمه جماعات ومبلغين مراكز اسالمى ومساجد

بريتانيا

ــتانه حلول ماه مبارك رمضان ، ماه نزول قرآن درآســالمى انگليس و ماه ضيافت الهى ، بدعوت مركز اســدن ، روحانيون وائمه جماعات ومبلغين مراكز درلنــا ، دوازدهمين اجالس ــاجد بريتاني ــالمى و مس اســنگين ــئوليت س ــود را با عنوان : " مس ــاليانه خ ســلمانان در گسترش و تعميق بيدارى اسالمى در مســتيابى به ــان " و بمنظور هماهنگى تبليغى ودس جهــب تبليغ درماه مبارك رمضان در راهكارهاى مناس

روز شنبه 30 جوالى 2011 برگزار كردند.ــت كه با حضور جمع كثيرى از روحانيون اين نشســاى ــات و مبلغين مقيم بريتانيا و روس وائمه جماعــهرها و مليتهاى گوناگون و در ــالمى ازش مراكز اسمحل مركز اسالمى انگليس در لندن برگزار شد ، در ادامه جلسات گذشته وبمنظور بررسى ، راهبردها و ــاى تبليغى در ماه مبارك رمضان و اين بار راهكارهــمگير در منطقه خاورميانه با توجه به تحوالت چشو خيزش هاى مردمى در برخى كشور هاى اسالمى ــتبدادى وابسته و پيچيدگى اوضاع عليه نظامهاى اســن و همچنين اعالم ــورها بويژه بحري در برخى كشــه ملت هاى ــارزات آزادى خواهان ــت از مب حماي

مسلمان بود.اولين سخنران اين نشست دكتر شهابى رييس موسسه ــى درمبارزات ابرار در لندن و يكى از فعاالن سياسمردم بحرين بود كه به تشريح اوضاع كنونى جنبش مردم بحرين پرداخت وگفت: گفتگوهاى ميان دولت ــهروندى ومردم بحرين كه بمنظور احقاق حقوق شخود و با شيوه هاى مسالمت آميز بپا خواسته بودند ــد كه نيروهاى نظامى سعودى با ، زمانى بحرانى شــتگيرى ــور بحرين ، اقدام به دس تجاوز خود به كشــردم پرداختند. و با ــنفكران و م ــون وروش روحانيــت 6 ماه از قيام اسالمى مردم بحرين ، وجود گذشــته اند مردم بحرين نيروهاى مداخله گرهنوز نتوانسرا مجبور به عقب نشينى كنند وبلكه اين دستگيرى ــكنجه هاى مردم بحرين و روحيه مقاومت ها و شــتر ــدتا افكار عمومى مردم جهان بيش آنان باعث شــانى حكومت متوجه اين جنايتها و جرايم ضد انســازمانهاى حقوقى وبين المللى ــده و س آل خليفه شــارهاى را مجبور كنند تا دولت بحرين را تحت فشــى قرار دهند و گزارش هاى مختلفى از ظلم سياسهاى دولت و حكام بحرين نسبت به مردم بى دفاع

اين كشور در محافل بين المللى منتشر شود.سخنران بعدى اين جلسه دكتر على االوسى جامعه ــور عراق بود كه ــگاه از كش ــتاد دانش ــناس و اس شــدارى جديد جنبش ــا عنوان: "بي ــخنان خود را ب سجهانى اسالمى" آغاز كرد و با اشاره به جنبش هاى ــورهاى ــد مردمى بر عليه حكام ديكتاتور كش جديــاور ميانه اين قيام مردمى را موجب عربى منطقه خــى در نقشه منطقه خاورميانه و ايجاد تغييرات اساسنظم جديد دانست و به تحليل عوامل و انگيزه هاى ــالمى مردمى پرداخت و اين حركت خالصانه و اســتبداد و جلوگيرى از آزادى عقيده اظهار داشت:اسوبيان و فاصله ميان مردم ودولتها، انگيزه اصلى مردم ــالمى و حركت هاى اصالح ــد بيدارى اس براى رشــت ــه نه تنها در منطقه بلكه در جهان بوده اس طلبانوهيچ كجاى عالم بويژه جوامع اسالمى از اين تغيير

مصون نمانده است .

ــت حجت االسالم سيد ــومين سخنران اين نشس ســيعه اروپا ــا رضوى رييس مجلس علماى ش عليرضــخنان خود به اهميت مساله تبليغ دين بود كه در سدر غرب و درميان خانواده ها وبويژه جوانان و لزوم ــهاى اسالمى به آنان تعليم و آموزش معارف وارشــاره كرد و اظهار داشت : در زمان كنونى كه همه اشــته اند و همه جهانيان چشم به ــلمانان بيدار گش مســن فرصت براى طرح مبانى ــان دوخته اند ، بهتري آنــالم براى زندگى بهتر كلى ونظريه هاى اساسى اســالم در همه زمينه ــر درجهان است. چرا كه اس بشــا مى تواند ــى دارد و طرح آنه ــا طرحهاى اساس هــد. بويژه در چنين ــرى باش ــاى زندگى بش راهگشــرايطى كه اقتصاد جهانى بخصوص اقتصاد غربى شــرح نظام اقتصادى ــد ط در حال اضمحالل مى باشــمندان ومتفكران اسالمى مى اسالمى توسط انديش

تواند نجات بخش انسانها باشد.ــلمين معزى نماينده حضرت حجت االسالم والمســم انقالب ــه اى رهبر معظ ــت اهللا العظمى خامن آيــالمى انگليس در بخش ــالمى ورييس مركز اس اســكر از روحانيون ، ــن تش ــت ضم پايانى اين نشســالمى ــئولين مراكز اس ائمه جماعات ، مبلغين ومســن همايش حضور ــركت در اي ــا كه براى ش بريتانيــانده اند، هدف از برگزارى اينگونه گردهم بهم رســائل جهان اسالم و ــى و تحليل مس آيى ها رابررســت راهكارهاى مناسب تبليغى بويژه تشخيص درسدر ماه مبارك رمضان و نهادينه كردن فرهنگ قرآنى

و اسالمى در ميان خانواده هاى مسلمان دانست.ــا تبريك ماه مبارك ــالمى انگليس ب رييس مركز اســن و با عظمت ــاه را يكى از بهتري ــان ، اين م رمضترين و با فضيلت ترين ماههاى اسالمى كه مومنين ــى ببرند خواند ــد در آن بهره هاى فراوان ــى توانن مــن فرصت براى عبادات فردى وگفت:اين ماه بهتريــى و بهترين زمان براى ــا وفعاليتهاى جمع و حركته

تزكيه نفس خود و ديگران است.ــن همايش ــروع اي ــن گزارش قبل از ش ــر همي بنابــالمى بريتانيا ــه جماعات مراكز اس روحانيون وائمــالم نماز ظهر وعصر خود را به امامت حجت االسوالمسلمين معزى اقامه كردند و همايش روحانيون با تالوت آياتى از قرآن كريم با قرائت زيبا ودلنشين استاد مصطفى مرجان يكى از قاريان بين المللى قران ــه همايش نيزحجج ــد و در بين برنام كريم آغاز شــهالنى دو تن از ــيدتقى رضوى وهيثم س ــالم س اســا طرح نظرات خود ــون حاضر در مجلس ب روحانيــاله تبليغ و رساندن پيام اسالم به زبان به اهميت مســور وهمچنين حمايت از مردم انگليسى در اين كشــلطه حاكمين ظالم مظلوم بحرين براى رهايى از ســور و لزوم تبيين جنايات رژيم بحرين براى اين كش

مردم و آزاد انديشان تاكيد كردند.

Eslam wa Zendegi 71.indd 13Eslam wa Zendegi 71.indd 13 24/08/2011 16:12:5324/08/2011 16:12:53

Page 14: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

14

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

كزمر

ار اخب

كزمر

ار اخب

رمضان ؛ ماه خدا و ماه ضيافت الهى در مركز اسالمى انگليس

ــارك رمضان با واژه هاي قدر و منزلت ماه مبـــت. تنها يك شب اعتباري آدميان، ناگفـتنى اســب قدر است، نيكوتر از هزار ماه است. آن كه شعميق ترين و عارفانه ترين نمازى كه در اين ماه ــاز علي (ع) " و جاودانه ــود ؛ " نم خوانده مى شــود ، ــه در اين ماه جـارى مي ش ــن خونى ك تري

خون اميرمتقيان على(ع) است. ماه رمضان، قيمتي ترين ماه خداست. ماه رمضان، ــتن و ــى از تن و من، و پيراس ــاه رفتن و رهاي مــتن و به رشد و تعالى و بر بار نشستن است. رســارت و حركت و ــوا و طه ــان، ماه تق ــاه رمض مهجرت است ماهى است كه با تالوت قرآن آغاز ــود و با قرآن بر سر نهادن ادامه مي يابد و مى شــد و ماهى است كه با ختم قرآن به پايان مى رســت و دلها "خوابيدن" مومنان نيز در آن عبادت اسمهربان و سخن ها سنجيده ! چرا كه لحظه، لحظه اين ماه قيمتى است و آسان به دست نمى آيد، كه

راحت از دست برود! ــلمانان ــالمى انگليس همگام با همه مس مركز اســاه جهاد با ــاه مبارك رمضان ، م ــم درطول م عالــترده اى نفس و ماه ضيافت الهى برنامه هاى گســرادران روزه دار مقيم لندن ــراى خواهران وب را ب

تدارك ديد.

ــاه مبارك ــاى م ــى روزه ــاى عموم ــه ه برنامرمضان

ــنى مقيم لندن ــيعه وس ــلمانان ش صدها تن ازمســه روزه در طول ماه ــا هم ــار ومليته ــه اقش ازهمــاعاتى قبل از اذان مغرب وعشا مبارك رمضان ســل از آيات نورانى كالم ــه تالوت يك جزء كام بــط دو تن از قاريان بين المللى اهللا مجيد كه توسقرآن قرائت مى شد ، گوش جان فرا مى سپردند ــپس از بيانات سخنرانان كه براى برنامه هاى و ســى دعوت شده ــى وعربى وانگليس مختلف فارســن روزه دار هنگام ــد بهره مى بردند . مومني بودنــته ــى به هم پيوس ــا درصفوف ــرب وعش اذان مغــه امامت حجت ــكوه و بامعنويتى خاص ب وباشــلمين معزى رييس مركز اسالمى االسالم والمســه مى كردند ــا را اقام ــس نماز مغرب وعش انگليــفره ضيافت الهى كه با همت ــپس بر سر س و ســوى ــار مختلف مردم خير و ازس ــارى اقش وهميمركز اسالمى انگليس تدارك ديده مى شد ، روزه ــد. قرائت دعاى پرفيض ــود را افطار مى كردن خــاى روزهاى ماه مبارك ــاح از ديگر برنامه ه افتتــتن دست دعا رمضان بود كه روزه داران با برداشــه درگاه الهى ،غفران و رحمت الهى را از درگاه ب

بارى تعالى خواستار مى شدند.ــب پس ــت همه ش اين گزارش همچنين حاكيســت دعاى افتتاح در بخش پايانى برنامه ها از قرائــتاقان وعالقمندان دربرنامه محفلى با قرآن ، مشحضور بهم مى رساندند و به تالوت اساتيد قرآن ــه گوش فرا ــم وديگر قاريان حاضر درجلس كري

مى دادند.

برنامه هاى سخنرانى براى فارسى زبانانبرگزارى سلسله درسهايى از قرآن كريم در برنامه

ــبهاى ماه ــى از ويژه برنامه هاى ش بخش فارســالمى انگليس بود كه مبارك رمضان در مركز اسحجج اسالم و المسلمين معزى ، مختارى، شمالى ــخنرانان برجسته و مفسرين و بهمن پور كه از سآيات قرآن كريم مى باشند ، در آن سخنرانى كرده

وحاضرين از بيانات آنان بهره مند مى شدند .

برنامه هاى سخنرانى براى عرب زبانانــب اول ــه بخش عربى نيز كه طى 15 ش دربرنامــان تحت عنوان هفتمين همايش ماه مبارك رمضــا عنوان " امت ــارك رمضان و ب ــى ماه مب فرهنگــلمانان عرب ــد ، مس در قرآن كريم " برگزار شزبان مقيم لندن از بيانات سخنرانان و انديشمندان ــبهاى متوالى بهره مى مختلف اين همايش در ش

بردند.

برنامه هاى سخنرانى براى انگليسى زبانانــى زبان نيز در طول پانزده شب مسلمانان انگليســخنان حجت ــب س دوم ماه مبارك رمضان هرشاالسالم والمسلمين دكتر محمدعلى شمالى را كه درباره ؛ " كاوشــى در ابعاد معنوى قرآن كريم" ــد، استماع مى كردند واز سخنان وى ايراد مى شدر خصوص ابعاد مختلف معنوى واجتماعى ايات

قران كريم بهره مند مى شدند .

ويژه برنامه بانوان در ايام ماه مبارك رمضانــران روزه دار ــاه مبارك رمضان خواه در طول مهر روز در ساعت 5 بعد ازظهر در كالس قرائت ــم برگزار مى ــاتيد قرآن كري ــط اس قرآن كه توســركت مى كردند و ضمن فراگيرى قرائت شد شــات كريمه قرآن مى ــم به همخوانى آي قرآن كري

پرداختند.

برگزارى كالسهاى ويژه نوجوانانــان عزيز نيز در طول ماه مبارك رمضان از نوجوانــاعاتى بركات اين ماه بى بهره نبودند و هر روز ســا در كالسهايى كه ويژه پيش از اذان مغرب وعشــركت مى كردند و ــده بود ش آنان تدارك ديده شضمن بهره بردن از آموزش قرآن ، از وقايع تاريخ

صدر اسالم نيز اطالعاتى را كسب مى نمودند.

ــده ميالد امام حســن ــزارى جشــن فرخن برگمجتبى(ع)

جشن ميالد با سعادت دومين امام همام حضرت امام حسن مجتبى عليه السالم در پانزدهمين روز ــور جمع كثيرى ــارك رمضان ، با حض ــاه مب از مــدان به خاندان اهل ــان روزه دار وارادتمن از مومنــالم كه از نقاط بيت عصمت وطهارت عليهم الســد تا ارادت قلبى خود را مختلف لندن آمده بودنــواى شيعيان جهان كنند ، در روز نثار دومين پيشــه شنبه 16 آگوست 2011 ساعتى پيش از اذان ســالمى انگليس برگزار ــا درمركز اس مغرب و عش

گرديد.ــم جشن ميالد امام حسن مجتبى (ع) كه در مراستالوت آياتى از قرآن كريم توسط يكى از قاريان بين المللى قرآن آغاز گر آن بود ، حجت االسالم

Eslam wa Zendegi 71.indd 14Eslam wa Zendegi 71.indd 14 24/08/2011 16:12:5424/08/2011 16:12:54

Page 15: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

15

شماره 71 سپتامبر 2011 شهريور 1390 شوال 1432

والمسلمين معزى رييس مركز اسالمى انگليس ــخنانى با عرض تبريك وتهنيت فرخنده طى ســبط ــن مجتبى (ع) س ــارك امام حس زاد روز مبــگاه حضرت ولى اكبر پيامبر اعظم(ص)، به پيشــيعيان جهان وارادتمندان وپيروان عصر(عج) وشــا وخصوصيات ــز، به تبيين ويژگيه ــام عزي آن امــى ورفتارى آن امام كريم پرداخت و اظهار اخالقــام اهل بيت ــخصيت ومق ــل وش ــت : فضاي داشــودن جايگاه علمى ــارت و رفيع ب عصمت وطهومعنوى آن بزرگواران از جمله مواردى است كه ــلمانان جهان و از همه مذاهب اسالمى همه مســرآن اتفاق نظر دارند وارزش وااليى را براى برس

خاندان رسول گرامى اسالم قائل هستند.ــتناد به آيه ــالمى انگليس با اس ــس مركز اس رييــى پروردگار تطهير قرآن كريم ، افزود: اراده ومشــا اهل بيت پيامبر ــت ت عالم برآن قرار گرفته اســهو و نسيان وخطا پاك اكرم از هرگونه گناه و ســند. و از و مطهر و داراى مقام واالى عصمت باشــالت و پيامبرى ــلمين نيز در برابر نعمت رس مسحضرت محمد مصطفى (ص) و به پاس هدايت ــتى خاندان او را خواستار آنان، تنها مودت ودوس

شده است. چراكه دوستى با اين خانواده موجب پيروى از پيامبر وآل او و موجب ــانها خواهد ــعادت انس ــل روح وس تكام

شد.حجت االسالم والمسلمين معزى با اشاره به اينكه افتخار ما شيعيان پيروى از واليت اهل بيت وسراسر وجودمان محبت به اين ــت ؛ افزود : پيامبر اكرم (ص) خاندان اسدر واقعه مباهله كه با جمعى از مسيحيان ــتند براى اثبات حقانيت اسالم يمنى داشــتگان به جهانيان وعظمت عزيزترين بسخود، دخترشان حضرت فاطمه زهرا(س)، ــان امام اميرالمومنين على (ع) و نوادگانشــين عليهم السالم را در حسن وامام حسسنين كودكى در اين واقعه خاص حاضر ــت كه ــاندهنده آن اس ــد. و اين نش كردنــال بر چيزى قرار ــيت خداى متع اگر مش

ــانها حتى در كودكى مى توانند ظرفيت گيرد انسوقدرت و پيمان وعهدى با پروردگار عالم داشته باشند كه در مقام دعوتگرى انسانها به سوى خدا ــخن گفتن ــد. چنانكه در خصوص س قرار گيرنحضرت عيسى (ع) در گهواره براى دعوت مردم ــوى خدا و حكم نبوت و پيامبرى حضرت به س

يحيى (ع) در كودكى اين اتفاق افتاد.ــالمى انگليس با اشاره به فضايل رييس مركز اســن مجتبى (ع) وامام حسين (ع) و توجه امام حســان گفت: پيامبر ــر اعظم (ص) به آن خاص پيامبــرت خود را در كنار كتاب خدا و براى پيروى عتانسانها وهدايت ونجات آنان قرار داده و فرموده است؛ حسن وحسين دوگل خوشبوى اين جهان ــتند كه ــردم روى زمين هس ــن م ــت و بهتري وامــرور ــت. اين دو س ــد به من عطا كرده اس خداونــت و امامند چه بپا خيزند و وساالر جوانان بهشــت بدارد مرا چه صلح كنند و هركه آنان را دوســت بدارد خدا را ــت داشته وهركه مرا دوس دوس

دوست داشته و جايگاه ابدى او بهشت است.در ادامه اين مراسم آقاى حاج على مصاليى يكى ــت عصمت وطهارت با قرائت از مداحان اهل بيــعار زيبايى در مدح سبط ــرودها و قطعات اش ســن مجتبى(ع) برشادى پيامبر اكرم (ص) امام حس

وسرور حاضرين افزود .ــنهاى ــور همزمان جش ــن گزارش بط ــا برهمي بنــرب زبانان ــى زبانان و ع ــتركى براى انگليس مشــر مركز ــالنهاى ديگ ــم لندن در س ــلمان مقي مســزار وزادروز فرخنده امام ــالمى انگليس برگ اســيعيان جهان ــن امام ش ــن مجتبى (ع) دومي حس

گرامى داشته شد.

برگزارى مراســم معنوى احيا درشبهاى قدر و عزادارى سالروز شهادت امير متقيان على(ع)

ــدر در ماه ــس در ليالى ق ــالمى انگلي ــز اس مركــالروز شهادت مولى مبارك رمضان و همچنين سالموحدين حضرت على (ع) اولين پيشوا ومقتداى شيعيان جهان ، ويژه برنامه مراسم احيا وعزادارى را تدارك ديد و در اين برنامه ها شاهد حضور بى ــان و دلباختگان اهل بيت نظيرصدها تن از جوان

ــارت (ع) و مومنان خداجويى بود عصمت و طهكه ، آمده بودند تا در فضايي معنوى و روحاني و با تقرب به درگاه الهي و راز نياز ، آمرزش گناهان

خود را طلب نمايند.ــبهاى قدر و ــاى ويژه ش ــوى احي ــم معن درمراســوگوارى امير مومنان على (ع) ، مومنان ضمن سقرائت دعاى پرفيض جوشن كبير و سردادن نداى ــت كمك از خداوند ــزار نام الهى ودرخواس يكهمتعال براى تعيين هرچه نيكوتر مقدرات خود در شب قدر ، به سوگ شهادت امير مومنان حضرت على (ع) مى نشستند واز سخنرانى حجت االسالم ــلمين معزى رييس مركز اسالمى انگليس والمسدرخصوص اهميت شبهاى مبارك قدر ورحمت واسعة الهى در اين شبها و همچنين فضايل معنوى و روحانى پيشواى شيعيان جهان مولى الموحدين

على بن ابيطالب (ع) بهره مى بردند . حجت االسالم والمسلمين معزى در سخنان خود ــت و فضائل و ــدر ، ارزش و منزل ــبهاى ق در ش

ــى مبارك در ــيار بي بديل اين ليال مناقب بسخودسازى انسانها را قابل مقايسه با هيچ لحظه اى ندانست و شب قدر را شبى دانست كه سرنوشت

انسانها در آن در طول سال رغم خواهد خورد.ــالمى انگليس عبادت و راز و نياز رييس مركز اســب زنده در درگاه حضرت حق تعالى و احيا و شــا فضيلت خواند ــيار ب ــبها را بس داري در اين شــى بويژه در اين ــعه اله ــريح رحمت واس و با تشــبها، مومنان خداجوى را بر استفاده از لحظات شــدر و همچنين عمل به ــى ومعنوى ليالى ق روحانــده و قرائت قرآن و ــادات و اعمال توصيه ش عب

ادعيه توصيه نمود. ــن بركات ــلمين مهمتري ــالم و المس حجت االســبي ــي قدر را آمرزش گناهان و فرصت مناس ليالــمرد و ــتغفار به درگاه الهى برش ــراي توبه و اس بــى كه به رغم آگاهي ــايد از داليل اظهار نمود : شمعصومين از شب قدر در ميان شب هاى نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم ، به صراحت اعالم نشده كه كداميك از اين شبها شب قدر است، اين بوده كه مومنان فرصت بيشتري را بيابند تا به راز و نيايش به درگاه الهي اختصاص دهند وبا توبه و انابه و طلب مغفرت ، از بركات اين شب

ها بيشتربهره مند شوند. در مراسم ويژه شبهاى قدر كه تا ساعاتى ــول مى انجاميد ، ــب به ط از نيمه هاى شــى ومصاليى از مداحان اهل آقايان مواليــا قرائت ــت وطهارت لندن ب بيت عصمــعار ــه درگاه الهى و قرائت اش مناجات بــاره ــه به ذكرمصائب اهل بيت اش و نوحمى كردند و حاضران در فضايى آكنده از غم واندوه ، درمصيبت شهادت بزرگمرد ــر مومنان على ــالم حضرت امي تاريخ اســم سينه زنى ــتند و به مراس (ع) مى گريســم حجت مى پرداختند. درپايان اين مراساالسالم والمسلمين آقاى معزى با اجراى ــه ازاعمال ــر نهادن ك ــم قرآن بر س مراستوصيه شده شبهاى مبارك قدر مى باشد، ــب غفران ــراه حاضران ضمن طل ــه هم بالهى، ازخداى بزرگ زندگى با عزت درزير سايه

قرآن كريم را مسئلت مى نمود.

برگزارى مســابقات حفظ وقرائت قران كريم با حضور شــركت كنندگان از شــهرهاى مختلف

انگليســنت ــس همچنين بنا بر س ــالمى انگلي ــز اس مركــرى ــابقات سراس ــاله اقدام به برگزارى مس هرســظ وقرائت قرآن كريم درانگليس در روزهاى حف26 و 27 ماه مبارك رمضان كرد كه اين مسابقات ــران وبرادران برگزار ــروه مختلف خواه در دو گــابقات براى ــركت كنندگان دراين مس ــد و ش شــالوت هرچه زيباتر آيات قرآن كريم با يكديگر تبه رقابت پرداختند و داوران اين مسابقات قاريانى را به عنوان نفرات برتر انتخاب نموده و جوايزى

را نيز براى آنان اختصاص دادند.

Eslam wa Zendegi 71.indd 15Eslam wa Zendegi 71.indd 15 24/08/2011 16:12:5524/08/2011 16:12:55

Page 16: Eslam wa Zendegi 71 - Islamic Centre of England · 71 ﺲﻴﻠﮕﻧﺍ ﻰﻣﻼﺳﺍ ﺰﻛﺮﻣ ﻪﻣﺎﻨﻫﺎﻣ 1432 ﻝﺍﻮﺷ - 1390 ﺭﻮﻳﺮﻬﺷ - 2011 ﺮﺒﻣﺎﺘﭙﺳ

Eslam wa Zendegi 71.indd 16Eslam wa Zendegi 71.indd 16 24/08/2011 16:12:5624/08/2011 16:12:56